carbonize

/ˈkɑːrbəˌnaɪz//ˈkɑːbənaɪz/

(شیمی)، کربنی کردن، کربنیزه کردن (مثلا از راه نیمه سوزی)، تبدیل به کربن کردن یا شدن، ذغال ساختن، باذغال پوشاندن یاترکیب کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: carbonizes, carbonizing, carbonized
مشتقات: carbonizable (adj.), carbonization (n.), carbonizer (n.)
(1) تعریف: to reduce or change into carbon; char.
مشابه: char

(2) تعریف: to treat, coat, or combine with carbon.

جمله های نمونه

1. Running at low speed for too long might carbonize the spark plug.
[ترجمه گوگل]کار با سرعت کم برای مدت طولانی ممکن است شمع را کربن کند
[ترجمه ترگمان]دویدن با سرعت پایین برای مدت زیادی ممکن است باعث جرقه زدن جرقه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This paper analyzes the cause of carbonize and freeze-thaw damage of concrete hydraulic structure, and provides corresponding measures to prevent them.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تحلیل علت آسیب کربنیزه شدن و یخ زدگی سازه هیدرولیک بتن می پردازد و اقدامات مربوطه را برای جلوگیری از آنها ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله علت of و جلوگیری از آب شدن آب و یخ را تجزیه و تحلیل می کند و اقدامات مربوطه را برای جلوگیری از آن ها انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Arcing at the tower will carbonize the cable boot, which if it is connected to a new ignition coil, will cause the coil to fail.
[ترجمه گوگل]ایجاد قوس در برج باعث کربن شدن بوت کابل می شود که اگر به سیم پیچ جرقه زنی جدید متصل شود باعث از کار افتادن سیم پیچ می شود
[ترجمه ترگمان]arcing در این برج، راه انداز کابل را که اگر متصل به یک سیم پیچ احتراق جدید باشد، متوقف خواهد کرد، باعث شکست این سیم پیچ خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cemented carbides metal: Tungsten powder, carbonize tungsten, Cobalt powder, Molybdenum powder, pure tungsten, Cobalt nickel material, tungsten copper metal, etc.
[ترجمه گوگل]کاربیدهای سیمانی فلزی: پودر تنگستن، تنگستن کربنیزه، پودر کبالت، پودر مولیبدن، تنگستن خالص، مواد نیکل کبالت، فلز مس تنگستن و غیره
[ترجمه ترگمان]cemented carbides فلزی: پودر تنگستن، پودر کبالت، پودر کبالت، پودر مولیبدن، مواد نیکل خالص، مواد نیکل کبالت، فلزات مس tungsten و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sometimes it is necessary to carbonize wool fibers or yarn before they are made into cloth.
[ترجمه گوگل]گاهی لازم است الیاف یا نخ پشم را قبل از تبدیل به پارچه کربنیزه کنید
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات لازم است که الیاف پشمی و یا نخ را قبل از اینکه به پارچه تبدیل شوند، carbonize
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To burn to carbon; carbonize.
[ترجمه گوگل]برای سوختن به کربن؛ کربن کردن
[ترجمه ترگمان]تا کربن را بسوزانند، carbonize
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Once settled in an armchair, he took out a shortish but fairly carbonized pipe and began smoking.
[ترجمه گوگل]هنگامی که روی صندلی راحتی نشست، یک پیپ کوتاه اما نسبتاً کربنی را بیرون آورد و شروع به کشیدن سیگار کرد
[ترجمه ترگمان]یک دفعه روی یک صندلی راحت نشست، یک پیپ shortish، اما تقریبا carbonized، چپق کشید و شروع به سیگار کشیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The samples foam and expand during the combustion process, and they carbonize and extinguish right after being deviated from fire, without melting and dropping and with low smoking.
[ترجمه گوگل]نمونه ها در حین احتراق کف می کنند و منبسط می شوند و بلافاصله پس از انحراف از آتش، بدون ذوب و ریزش و با دود کم، کربن شده و خاموش می شوند
[ترجمه ترگمان]نمونه ها در طول فرآیند احتراق، کف و منبسط می شوند و پس از انحراف از آتش، بدون آب شدن و کم کردن و با کشیدن کم، خاموش و خاموش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The effects of minerals (oxides) on coke microstructure are studied by adding 13 types of different oxides into coal to carbonize using optical microscopy and X-ray powder diffraction.
[ترجمه گوگل]اثرات مواد معدنی (اکسیدها) بر ریزساختار کک با افزودن 13 نوع اکسید مختلف به زغال سنگ برای کربن شدن با استفاده از میکروسکوپ نوری و پراش پودر پرتو ایکس مورد مطالعه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]اثرات مواد معدنی (اکسیده ای)بر ریزساختار کک با اضافه کردن ۱۳ نوع اکسیده ای مختلف به زغال سنگ برای استفاده از میکروسکوپ نوری و پراش پرتو ایکس مطالعه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its outstanding anti- rubs the additives ingredient, prevents to stick the anti- glide, causes the part glide accurate smooth, the gumming, does not carbonize, bears the lubrication.
[ترجمه گوگل]ضد ساییدگی فوق‌العاده آن مواد افزودنی را از بین می‌برد، از چسبیدن آن جلوگیری می‌کند، باعث می‌شود که قطعه لغزش دقیقی داشته باشد، صمغ‌بندی شود، کربن نمی‌شود، روان‌کاری را تحمل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این ماده افزودنی، مواد افزودنی آن را مالش می دهد، مانع از چسبیدن به anti می شود و باعث می شود که بخشی از صاف و صاف، the، روغن کاری شود و روغن کاری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Low power rate on the surface of heating tube. Medium does not scale, congeal, sinter or carbonize on the surface, and so is ideal heating element for viscous, and heat sensitive liquid medium.
[ترجمه گوگل]نرخ توان کم در سطح لوله گرمایش محیط روی سطح پوسته نمی شود، گیر نمی کند، متخلخل یا کربن نمی شود، بنابراین عنصر گرمایشی ایده آل برای محیط مایع چسبناک و حساس به حرارت است
[ترجمه ترگمان]نرخ پایین توان بر روی سطح لوله حرارتی قرار دارد متوسط نه در مقیاس، congeal، sinter یا carbonize روی سطح، و بنابراین عنصر گرمایش ایده آل برای محیط مایع حساس گرمایی و گرمایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] کربونیزه کردن پشم جهت حذف ضایعات گیاهی آن

انگلیسی به انگلیسی

• convert to carbon; combine with carbon; become carbonized (also carbonise)

پیشنهاد کاربران

بپرس