carbonaceous

/ˌkɑːrbəˈneɪʃəs//ˌkɑːbəʊˈneɪʃəs/

معنی: کربن دار
معانی دیگر: کربنی، وابسته به کربن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, like, containing, or yielding carbon.

جمله های نمونه

1. The carbonaceous chondrites not only are weaker but also vary greatly in strength.
[ترجمه گوگل]کندریت‌های کربنی نه تنها ضعیف‌تر هستند، بلکه از نظر قدرت نیز بسیار متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]The کربن دار نه تنها ضعیف هستند، بلکه به شدت در قدرت تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Comets and carbonaceous asteroids of the appropriate energy disrupt too high, whereas typical iron objects reach and crater the terrestrial surface.
[ترجمه گوگل]دنباله‌دارها و سیارک‌های کربنی با انرژی مناسب، در ارتفاع بسیار زیاد اختلال ایجاد می‌کنند، در حالی که اجرام آهنی معمولی به سطح زمین می‌رسند و دهانه‌ای را ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]ستاره های دنباله داری و خرده سیاره ها carbonaceous از انرژی مناسب بیش از حد بالا اختلال ایجاد می کنند در حالی که اشیا آهنی معمولی به سطح زمین می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Similarly, granting a carbonaceous object the strength of a stony asteroid would allow it to penetrate to comparable altitudes.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، دادن قدرت یک سیارک سنگی به یک جسم کربنی به آن اجازه می دهد تا ارتفاعات مشابهی نفوذ کند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اعطای یک شی کربن دار به قدرت یک خرده سیاره سنگی به آن اجازه می دهد تا به ارتفاعات قابل مقایسه نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These appear to be pieces of carbonaceous asteroids.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اینها قطعاتی از سیارک های کربنی هستند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این ها قطعه هایی از خرده خرده سیاره ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The very weak carbonaceous meteorites often fall as showers of tiny fragments with masses of grams.
[ترجمه گوگل]شهاب‌سنگ‌های کربنی بسیار ضعیف اغلب به صورت بارانی از قطعات کوچک با جرم‌های گرم سقوط می‌کنند
[ترجمه ترگمان]The های کربنی بسیار ضعیف اغلب به عنوان بارانی از قطعات ریز با انبوهی از گرم گرم به زمین می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first is to have the carbonaceous meteorites derive directly from low-speed near-Earth asteroids that are extinct comet cores.
[ترجمه گوگل]اولین مورد این است که شهاب‌سنگ‌های کربنی مستقیماً از سیارک‌های کم‌سرعت نزدیک به زمین که هسته‌های دنباله‌دار منقرض شده هستند، مشتق می‌شوند
[ترجمه ترگمان]اولین بار است که the های کربنی دارند که مستقیما از خرده سیاره ها نزدیک به زمین به دست می آیند که هسته ستاره های دنباله دار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Therefore a carbonaceous asteroid, although unlikely, can not be ruled out as an explanation of the Tunguska event.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک سیارک کربن دار، اگرچه بعید است، نمی توان آن را به عنوان توضیحی برای رویداد تونگوسکا رد کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک خرده سیاره کربنی، با این که بعید به نظر می رسد، نمی تواند به عنوان توضیحی از رویداد Tunguska شناخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In deeper channels, black and highly carbonaceous muds eventually form to create anaerobic conditions.
[ترجمه گوگل]در کانال‌های عمیق‌تر، گل‌های سیاه و بسیار کربن دار در نهایت برای ایجاد شرایط بی‌هوازی تشکیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در کانال های عمیق تر، muds های سیاه و بسیار کربنی به منظور ایجاد شرایط بی هوازی شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It ? ? s proved that high grade carbonaceous gold concentrate can be obtained by floatation.
[ترجمه گوگل]آی تی ؟ ? ثابت کرد که کنسانتره طلای کربن دار با عیار بالا را می توان با شناورسازی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این؟ ثابت کرد که روی سطح بالا تمرکز طلا میتونه توسط floatation بدست بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Because some strata carbonaceous shale, the result of geophysical work was infected.
[ترجمه گوگل]از آنجا که برخی از لایه های شیل کربنی، نتیجه کار ژئوفیزیک آلوده شد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که برخی لایه های shale carbonaceous، نتیجه کار ژئوفیزیکی آلوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some Andalusite crystals have carbonaceous inclusions, arranged so that in cross - section they form a dark cross.
[ترجمه گوگل]برخی از کریستال های آندالوزیت دارای آخال های کربنی هستند که به گونه ای چیده شده اند که در مقطع عرضی یک صلیب تیره را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از کریستال های Andalusite، inclusions کربن دارند، طوری تنظیم شده اند که در مقطع عرضی یک صلیب سیاه تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The complicated structures and various forms of carbonaceous mesophase make the raw materials and production process involved more complicated.
[ترجمه گوگل]ساختارهای پیچیده و اشکال مختلف مزوفاز کربنی، مواد خام و فرآیند تولید را پیچیده تر می کند
[ترجمه ترگمان]ساختار پیچیده و اشکال مختلفی از mesophase کربنی، مواد خام و فرآیند تولید را پیچیده تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Coal is a rock composed principally of organic carbonaceous macerals and inorganic minerals.
[ترجمه گوگل]زغال سنگ سنگی است که عمدتاً از ماسرال‌های کربنی آلی و کانی‌های معدنی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ یک صخره است که عمدتا از macerals کربن آلی و مواد معدنی معدنی تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Carbonaceous mesophase is an excellent precursor for carbon materials, especially those with high additional value.
[ترجمه گوگل]مزوفاز کربنی یک پیش ساز عالی برای مواد کربنی است، به ویژه آنهایی که ارزش اضافی بالایی دارند
[ترجمه ترگمان]carbonaceous mesophase یک پری کورسور بسیار عالی برای مواد کربن است، به خصوص آن هایی که دارای ارزش افزوده بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کربن دار (صفت)
carbonaceous

تخصصی

[عمران و معماری] کربندار - زغالی
[زمین شناسی] کربن دار، کربنی، وابسته به کربن الف) به یک سنگ یا رسوب گویند که غنی از کربن می باشد. زغالی. ب) به رسوبی گویند که حاوی مواد آلی باشد.
[خاک شناسی] کربن دار

انگلیسی به انگلیسی

• containing carbon, like carbon

پیشنهاد کاربران

بپرس