carbon dating

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a way of approximating the age of an archaeological object by measuring the amount of carbon 14 in it.

جمله های نمونه

1. They used carbon dating tests to authenticate the claim that the skeleton was 2 million years old.
[ترجمه گوگل]آن‌ها از آزمایش‌های تاریخ‌گذاری کربنی برای تأیید این ادعا که اسکلت 2 میلیون ساله است، استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از آزمون های همبستگی کربن استفاده کردند تا این ادعا را تایید کنند که اسکلت ۲ میلیون سال قدمت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Carbon dating provides the archaeologist with a basic chronological framework.
[ترجمه گوگل]قدمت کربنی چارچوب زمانی اولیه را در اختیار باستان شناس قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]قرار گذاشتن کربن، یک باستان شناس را با یک چارچوب زمانی پایه فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Radio carbon dating puts the origin of the shroud between 1260 C. E. and 1390 C. E., consistent with the theory that it was a forgery.
[ترجمه گوگل]تاریخ‌گذاری کربنی رادیویی منشأ این کفن را بین سال‌های 1260 و 1390 می‌داند که با تئوری جعلی بودن آن مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]قرارهای عشقی رادیو، مبدا کفن را در سال ۱۲۶۰ C قرار می دهد ای و سال ۱۳۹۰ ای و با این نظریه که این یک جعل است سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Carbon dating of the drawing also linked it to da Vinci's period, according to the experts.
[ترجمه گوگل]به گفته کارشناسان، تاریخ‌گذاری کربنی این نقاشی نیز آن را به دوره داوینچی مرتبط می‌کند
[ترجمه ترگمان]به گفته متخصصان، تاریخ این نقاشی این فیلم را به دوران داوینچی مرتبط کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Carbon dating and infrared analysis of Leonardo's techniques back up the theory.
[ترجمه گوگل]تاریخ گذاری کربن و تجزیه و تحلیل مادون قرمز تکنیک های لئوناردو این نظریه را تایید می کند
[ترجمه ترگمان]قرار گذاشتن کربن و آنالیز مادون قرمز تکنیک های لیوناردو از این تئوری پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So this carbon dating, all it's really doing is measuring that. It gives a number for it.
[ترجمه گوگل]بنابراین این تاریخ‌یابی کربنی، تمام کاری که واقعاً انجام می‌دهد اندازه‌گیری آن است برای آن یک عدد می دهد
[ترجمه ترگمان]پس این قرار ملاقات با کربن، تمام کاری که انجام می دهد این است که آن را اندازه گیری کنید این یک عدد برای آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rob: Did she just say carbon dating events?
[ترجمه گوگل]راب: آیا او فقط رویدادهای دوستیابی کربنی را گفت؟
[ترجمه ترگمان]اون فقط گفت که از قرار گذاشتن کربن دی اکسید کربن استفاده کرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Carbon dating works by comparing the amount of carbon which is a less common and less stable form of carbon, to the more abundant carbon
[ترجمه گوگل]تاریخ‌گذاری کربن با مقایسه مقدار کربن که شکل کمتر رایج و پایدارتر کربن است با کربن فراوان‌تر کار می‌کند
[ترجمه ترگمان]قرار گذاشتن کربن با مقایسه مقدار کربن که یک شکل کم و کم تر از کربن است، به کربن فراوان تر، کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to the most reliable carbon dating, Newgrange was constructed in 3200 B. C., making it older than the pyramids of Giza.
[ترجمه گوگل]با توجه به معتبرترین تاریخ‌گذاری کربن، نیوگرانج در سال 3200 قبل از میلاد ساخته شد و از اهرام جیزه قدیمی‌تر است
[ترجمه ترگمان]طبق معتبرترین تاریخ انتشار کربن، نی و گرینج در شهر ۳۲۰۰ بی ساخته شده است ج که آن را بزرگ تر از اهرام جیزه می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Limited carbon dating undertaken by Schmidt at the site confirms this assessment.
[ترجمه گوگل]قدمت محدود کربن که توسط اشمیت در سایت انجام شده است این ارزیابی را تایید می کند
[ترجمه ترگمان]قرار گرفتن محدود کربن که توسط اشمیت در محل انجام می شود این ارزیابی را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tests on 16 fossilised shellfish showed that acid dating is as accurate as carbon dating.
[ترجمه گوگل]آزمایشات روی 16 صدف فسیل شده نشان داد که قدمت اسیدی به اندازه تاریخ گذاری کربنی دقیق است
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها بر روی ۱۶ صدف fossilised نشان داد که قرار گذاشتن اسید به اندازه پیوند با کربن درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Excavators have been reluctant to put dates to their finds and one can understand why. carbon dating being expensive.
[ترجمه گوگل]حفاری ها تمایلی به قرار دادن تاریخ برای یافته های خود ندارند و می توان دلیل آن را درک کرد گران بودن تاریخ گذاری کربن
[ترجمه ترگمان]Excavators تمایلی به قرار دادن تاریخ ها به یافته های خود ندارند و یکی می تواند درک کند که چرا دوست یابی پر هزینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Strange as it may seem this theory could explain a lot of the problems with the world and things such as carbon dating.
[ترجمه گوگل]شاید عجیب به نظر برسد، این نظریه می تواند بسیاری از مشکلات جهان و مواردی مانند تاریخ گذاری کربن را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]عجیب است که به نظر می رسد این تئوری می تواند مشکلات زیادی را با جهان و چیزهایی از قبیل ارتباط با کربن توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We are only 99 percent certain that it is Noah's Ark based on historical accounts, including the Bible and local beliefs of the people in the area, as well as carbon dating.
[ترجمه گوگل]ما فقط 99 درصد مطمئن هستیم که این کشتی نوح بر اساس گزارش های تاریخی، از جمله کتاب مقدس و باورهای محلی مردم منطقه و همچنین تاریخ گذاری کربنی است
[ترجمه ترگمان]ما فقط ۹۹ درصد مطمئن هستیم که این کشتی نوح براساس حساب های تاریخی، از جمله کتاب مقدس و باورهای محلی مردم در این منطقه و نیز قرارهای عشقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• carbon dating is a method of calculating the age of a very old object, such as a fossil, by measuring the amount of radioactive carbon in it.

پیشنهاد کاربران

carbon dating ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: سن یابی کربنی
تعریف: روشی برای تعیین سن از راه اندازه گیری غلظت کربن چهارده باقی مانده در مواد آلی

بپرس