caravan

/ˈkærəˌvæn//ˈkærəvæn/

معنی: کاروان
معانی دیگر: قیراط (برابر با 200 میلی گرم - واحد وزن سنگ های بهادار و مروارید)، رجوع شود به: karat، (انگلیس) خانه ی متحرک، خانه ی چرخدار، خانه ی سیار، (از ریشه ی فارسی)، شماری اتومبیل که باهم حرکت کنند، قطار اتومبیل، قافله، خودرو بزرگ اتاقدار (برای حمل حیوانات سیرک و بار و غیره - van هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a band of people traveling together for safety, esp. across a desert.

- The travelers rejoiced as their caravan neared the oasis.
[ترجمه گوگل] مسافران از نزدیک شدن کاروانشان به واحه شادی کردند
[ترجمه ترگمان] مسافران وقتی کاروان به آبادی نزدیک می شدند خوشحال می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a group of similar vehicles or riding animals traveling together single file.
مشابه: train

- The caravan of heavy trucks made slow progress.
[ترجمه گوگل] کاروان کامیون های سنگین به کندی پیش رفت
[ترجمه ترگمان] کاروان ارابه ها سنگین پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a large covered, wheeled vehicle; wagon.

(4) تعریف: (chiefly British) a furnished vehicle, pulled by another, in which people may live while traveling; trailer.

جمله های نمونه

1. caravan roads were infested with bandits
راهزنان در راه های کاروان رو غوغا می کردند.

2. he lives in a caravan
او در خانه ی سیار زندگی می کند.

3. thieves were lying in wait for the caravan
دزدان سرراه کاروان کمین کرده بودند.

4. thieves were lying in wait for the caravan
دزدان در انتظار کاروان کمین کرده بودند.

5. The dogs bark, but the caravan goes on.
[ترجمه گوگل]سگ ها پارس می کنند اما کاروان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]سگ ها پارس می کنند، اما کاروان ادامه می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The community advisor gave us a caravan to live in.
[ترجمه گوگل]مشاور جامعه کاروانی به ما داد تا در آن زندگی کنیم
[ترجمه ترگمان]مشاور اجتماعی به ما یک کاروان داد تا در آن زندگی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The storm wrecked the family's caravan home.
[ترجمه گوگل]طوفان کاروان خانه خانواده را ویران کرد
[ترجمه ترگمان]نزدیک شدن به خانه، طوفان به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The caravan is equipped with a sink and a flush toilet.
[ترجمه گوگل]کاروان مجهز به سینک و توالت فلاش می باشد
[ترجمه ترگمان]این کاروان مجهز به دستشویی و سیفون توالت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With a caravan, you can stop at your own convenience; you're not dependent on hotels.
[ترجمه گوگل]با یک کاروان، شما می توانید در راحتی خود توقف کنید شما به هتل ها وابسته نیستید
[ترجمه ترگمان]با یک کاروان، شما می توانید به راحتی خودتان را متوقف کنید؛ به هتل ها وابسته نیستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For six months they camped out in a caravan in a meadow at the back of the house.
[ترجمه گوگل]آنها به مدت شش ماه در یک کاروان در چمنزاری در پشت خانه اردو زدند
[ترجمه ترگمان]شش ماه بود که در یک کاروان در انتهای خانه اردو زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The community adviser gave us a caravan to live in.
[ترجمه گوگل]مشاور جامعه کاروانی به ما داد تا در آن زندگی کنیم
[ترجمه ترگمان]مشاور اجتماعی به ما یک کاروان داد تا در آن زندگی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The caravan was heavily camouflaged with netting and branches from trees.
[ترجمه گوگل]کاروان به شدت با تور و شاخه های درختان استتار شده بود
[ترجمه ترگمان]کاروان با توری و شاخه های درختان سرگرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We couldn't get into our caravan until mid-day, so that was nearly four hours to wait.
[ترجمه گوگل]تا اواسط روز نتوانستیم وارد کاروان خود شویم، بنابراین نزدیک به چهار ساعت منتظر ماندیم
[ترجمه ترگمان]تا اواسط روز نتونستیم به کاروان برسیم، پس نزدیک بود چهار ساعت صبر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Buy a caravan with a horse, maybe, and try and make it into an adventure.
[ترجمه گوگل]شاید یک کاروان با اسب بخرید و سعی کنید آن را به یک ماجراجویی تبدیل کنید
[ترجمه ترگمان]یک کاروان را با یک اسب بخر و سعی کن آن را به یک ماجراجویی تبدیل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Q Scheme Covering holiday caravan, chalet and camping parks.
[ترجمه گوگل]طرح Q پوشش کاروان تعطیلات، کلبه و پارک های کمپینگ
[ترجمه ترگمان]طرح سوال: پوشش های تعطیلات، کلبه و پارک های آبی را پوشش می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاروان (اسم)
caravan, convoy

تخصصی

[عمران و معماری] کاروان

انگلیسی به انگلیسی

• convoy; (british)trailer home, mobile home
a caravan is a vehicle with no engine in which people live or spend their holidays. it is usually pulled by a car, but some caravans are parked in one place permanently.
a caravan is also a group of people and animals that travel together in deserts and other similar places.

پیشنهاد کاربران

اسم :
۱ _ کاروان ( گروهی از افراد سوار بر حیوانات یا وسایل نقلیه که برای ایمنی با هم سفر می کنند، به ویژه در صحرا )
a group of people on animals or vehicles that travel together for safety, especially across the desert
...
[مشاهده متن کامل]

۲ _ وسیله نقلیه ای که توسط یک ماشین کشیده می شود و افراد می توانند در آن بخوابند و زندگی کنند، به ویژه برای مسافرت و کمپینگ استفاده می شود
a vehicle that is pulled by a car, in which people can sleep and live, used particularly for traveling and camping
فعل : با کاروان سفر کردن
travel in a caravan

caravancaravan
۱. کاروان. قافله ۲. دلیجان. ارابه. گاری ۳. کاراوان. واگن
مثال:
A provision for you and for the caravans
توشه ای برای شما و کاروانها و قافله های شما
کاروان یک اتاقک هست که به پشت ماشین بسته میشه و افراد بیشتری می تونن مسافرت کنن
Caravan , از پارسی گرفته شده و وارد زبان انگلیسی شده است
خانه ی چوبی چرخ دار
خانه ی متحرک
کاروان
1. کاروان: گروهی از مردم که با وسایل نقلیه یا حیوانات ، مانند شتر، خود از منطقه ای خطرناک مانند بیابان در حال سفر هستند.
2. به ماشین چرخدار شامل وسایل خواب و پخت و پز ، برای مسافرت تعطیلات یا زندگی که توسط ماشینی دیگر کشده می شود، گفته می شود.
caravan ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: کاروانک
تعریف: نوعی خودرو یا واگنی که به خودرو وصل می‏شود و دارای امکاناتی از قبیل تختخواب و مبلمان و وسایل شست‏وشو است
کاروان واژه ای فارسی است و caravan برگرفته شده از فارسی است!

بپرس