car

/ˈkɑːr//kɑː/

معنی: اتومبیل، واگن، اطاق راه اهن، هفت ستاره دب اکبر، اطاق اسانسور
معانی دیگر: ماشین سواری، خودرو (سواری)، واگن راه آهن یا تراموا، هر وسیله ی حمل و نقل چهار چرخه، (شعر قدیم) ارابه ی اسبی، اتاقک آسانسور، (در بالون و ناو هوایی) اتاق یا محفظه ی مخصوص حمل مسافر و بار، مخفف: قیراط

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an automobile.
مترادف: auto, automobile, motorcar
مشابه: buggy, cab, convertible, coupe, crate, hack, hackney, heap, hot rod, jalopy, limo, limousine, rattletrap, roadster, runabout, sedan, taxi, taxicab, vehicle

(2) تعریف: a vehicle that runs on rails, such as a streetcar or railroad car.
مترادف: vehicle
مشابه: cable car, caboose, coach, diner, Pullman, sleeper, smoker, streetcar, tram, trolley

(3) تعریف: an enclosure for carrying people, as in an elevator or balloon.
مشابه: balloon, cab, cable car, elevator, tram, trolley

جمله های نمونه

1. car fumes are lethal
دود ماشین کشنده است.

2. car fumes contaminate the air
دود ماشین هوا را آلوده می کند.

3. car key
کلید اتومبیل،سویچ اتومبیل

4. car rental
کرایه (دادن) اتومبیل

5. car wheels are interchangeable
چرخ های اتومبیل جابجا شدنی هستند.

6. car accident
تصادف اتومبیل

7. car insurance
بیمه ی اتومبیل

8. car pool
چند سرنشینی (در یک اتومبیل برای سبک کردن بار ترافیک در بزرگراه ها)

9. car theft
سرقت اتومبیل

10. a car accident
تصادف اتومبیل

11. a car accident disabled him for life
تصادف اتومبیل او را برای تمام عمر معلول کرد.

12. a car can be a considerable expense
اتومبیل می تواند خیلی خرج داشته باشد.

13. a car dealer
فروشنده ی اتومبیل

14. a car full of his armed henchmen followed behind him
اتومبیلی که مملو ازدار و دسته ی مسلح او پر بود در عقب او حرکت می کرد.

15. a car kept in repair
اتومبیلی که خوب تعمیر می شود

16. a car must be driven bimanually
اتومبیل را باید دو دستی راند.

17. a car of prewar vintage
اتومبیل ساخته شده قبل از جنگ

18. a car passed by and splashed us with muddy water
اتومبیلی رد شد و به ما آب گل آلود پاشید.

19. a car repair shop
کارگاه تعمیرات اتومبیل

20. a car ride
ماشین سواری

21. a car showroom
محل عرضه ی اتومبیل برای فروش

22. a car sputtered down the road
یک اتومبیل پت پت کنان از جاده سرازیر شد.

23. a car that can hit 200 miles per hour
اتومبیلی که می تواند به سرعت 200 میل در ساعت برسد

24. a car that sits six
اتومبیلی که شش نفر ظرفیت دارد

25. a car that steers easily
اتومبیلی که راندن آن آسان است

26. a car this big must be expensive
اتومبیلی به این بزرگی باید گران قیمت باشد.

27. a car was coasting down a hill
اتومبیلی در سرازیری تپه با دنده خلاص می رفت.

28. a car window
پنجره ی اتومبیل

29. a car with good pickup
یک اتومبیل با قدرت سرعت گیری زیاد

30. a car wreck
خرد و خاک شیر شدن اتومبیل

31. another car nipped in front of me
یک ماشین دیگر پیچید جلوم.

32. custom-built car
اتومبیل سفارشی

33. gas-guzzling car
اتومبیل قاتل بنزین

34. her car has packed up
اتومبیل او خراب شده است.

35. his car is an old crate
اتومبیل او کهنه و لکنته است.

36. my car is in the dock this week
این هفته دارند ماشینم را تعمیر می کنند.

37. my car left the road and plowed through a snow bank
ماشینم از جاده خارج شد و شخم وار وارد توده ای از برف شد.

38. my car skidded on the slick road
اتومبیلم در جاده ی لیز سر خورد.

39. our car broke down in turkey and we were marooned for one week in a little town
در ترکیه ماشین ما خراب شد و یک هفته در یک شهر کوچک سرگردان شدیم.

40. restaurant car
واگن رستوران

41. that car costs the earth
آن اتومبیل خیلی گران است.

42. the car accident changed her face beyond recognition
تصادف اتومبیل صورتش را آنقدر عوض کرده بود که نمی شد او را شناخت.

43. the car accident killed five people
تصادف اتومبیل منجر به قتل پنج نفر شد.

44. the car accident robbed him of health
تصادف اتومبیل او را از سلامتی بی بهره کرد.

45. the car bowled along
اتومبیل تند و آرام حرکت می کرد.

46. the car braked to a stop
اتومبیل از حرکت باز ایستاد.

47. the car broke down twice
اتومبیل دوبار خراب شد.

48. the car caromed off several trees and landed in a creek
اتومبیل به چند درخت خورد و در نهر افتاد.

49. the car engine iced up
موتور اتومبیل یخ زد.

50. the car engine is making a funny noise
موتور ماشین صدای عجیبی می کند.

51. the car entered the garden through the gate
اتومبیل از در وارد باغ شد.

52. the car factory produces two thousand units per day
کارخانه ی اتومبیل سازی روزی دو هزار دستگاه تولید می کند.

53. the car fell on its side and two men sprawled out
اتومبیل چپه شد و دو مرد از آن بیرون خزیدند.

54. the car fishtailed on the icy road
اتومبیل روی جاده ی پوشیده از یخ به چپ وراست لیز می خورد.

55. the car hit the tree
ماشین به درخت خورد.

56. the car hit the tree with a tremendous jar
ماشین با یک تکان شدید به درخت خورد.

57. the car industry too is beginning to hum
صنعت اتومبیل سازی نیز شروع به جنب و جوش کرده است .

58. the car is old but it will do the job
اتومبیل کهنه است ولی به درد کار می خورد.

59. the car jolted away on the bumpy road
اتومبیل با تکان زیاد در جاده ی پر دست انداز حرکت می کرد.

60. the car passed over a puddle and splashed us with muddy water
اتومبیل از روی چالاب رد شد و ما را غرق آب گل آلود کرد.

61. the car raised a cloud of dust
اتومبیل ابری از گرد و خاک ایجاد کرد.

62. the car raised pillars of dust
اتومبیل ستون هایی از گرد و خاک به هوا می فرستاد.

63. the car ran into a tree
اتومبیل به درخت خورد.

64. the car reversed into the garage
اتومبیل از پشت وارد گاراژ شد.

65. the car rolled over and over down the slope
اتومبیل چند بار به پایین سراشیبی در غلتید.

66. the car seat can be slid back and forth
صندلی ماشین را می شود پس و پیش کشید.

67. the car settled in the mud
اتومبیل به گل نشست.

68. the car shot forward with a jerk
اتومبیل با یک تکان به جلو پرید.

69. the car skidded and veered to the left
اتومبیل لیز خورد و رفت به سوی چپ.

70. the car skidded on the icy street
اتومبیل روی خیابان پوشیده از یخ لیز خورد.

مترادف ها

اتومبیل (اسم)
motor, automobile, car, horseless carriage

واگن (اسم)
car, wain, wagon, waggon

اطاق راه اهن (اسم)
car

هفت ستاره دب اکبر (اسم)
car

اطاق اسانسور (اسم)
car

تخصصی

[معدن] واگن (ترابری)

انگلیسی به انگلیسی

• automobile; railroad car; elevator
a car is a motor vehicle with room for a small number of passengers.
in the united states, railway carriages are called cars.
in britain, railway carriages are called cars when they are used for a particular purpose.
see also cable car, car chase.

پیشنهاد کاربران

یکی از معانی آن گوش است
In bigness to surpass Earth's giant sons
Now less than smallest dwarfs, in narrow room
Throng numberless, like that Pygmean race
Beyond the Indian mount, or fairy elves,
...
[مشاهده متن کامل]

Whose midnight revels, by a forest side
Or fountain some belated peasant sees,
Or dreams he sees, while overhead the moon
Sits arbitress, and nearer to the earth
Wheels her pale course: they on their mirth and dance
Intent, with jocund music charm his car;
At once with joy and fear his heart rebounds.

به معنی واگن قطار هم هست در انگلیسی آمریکایی. معادل carriage در انگلیسی بریتیش
قسمت های مختلف اتومبیل
Exterior:
• Body - بدنه
• Doors - درها
• Windows - شیشه ها
• Mirrors - آینه ها
• Headlights - چراغ های جلو
• Taillights - چراغ های عقب
...
[مشاهده متن کامل]

• Bumpers - سپرها
• Wheels - چرخ ها
• Tires - لاستیک ها
• Fenders - گلگیرها
• Hood - کاپوت
• Trunk - صندوق عقب
• Grille - هواکش مشبک جلو رادیاتور
• Side Skirts - پنل های جانبی
• Spoiler - اسپویلر
• Roof - سقف
• Antenna - آنتن
Interior:
• Dashboard - داشبورد
• Steering Wheel - فرمان
• Seats - صندلی ها
• Seatbelts - کمربندهای ایمنی
• Pedals - پدال ها
• Gear Shift - دنده ها
• Instrument Panel - پانل ابزار
• Infotainment System - سیستم سرگرمی و اطلاعات
• Air Conditioning - سیستم تهویه مطبوع
• Glove Box - جعبه داشبورد
• Center Console - کنسول وسط
• Rearview Mirror - آینه داخلی
• Sunroof - سقف شیشه ای
• Speakers - بلندگوها

ماشین، وسیله نقلیه
مثال: They drove their car to the beach.
آن ها با ماشین خود به ساحل رفتند.
اتوموبیل - ماشین - خودرو
در متن من car به معنای واگن قطار و مترو آمده است. گفتم شاید در آینده به درد کسی بخورد.
اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙
خودرو، ماشین، سواری
car:ماشین
CAR is abbreviation of Constitutive Androgen Receptor
خودرو ، اتومبیل
سالن مسافری قطار
واژه car به معنای ماشین
واژه car به معنای ماشین به وسیله نقلیه ای سبک گفته می شود که چهار چرخ و یک موتور و فرمان دارد و برای جا به جایی یک تا پنج نفر مورد استفاده قرار می گیرد. شکل رسمی تر واژه car واژه automobile است که در فارسی ما اتومبیل یا خودرو می گوییم.
منبع: سایت بیاموز
Car در بریتانیا هست و automobile بیشتر در آمریکا استفاده میشه هردو واژه به معنی خودرو و اتومبیل هستند.
CAR
معنی این کلمه رو که همه بلدن. حتی بچه ها :
a vehicle that has four wheels and an engine and that is used for carrying passengers on roads
وسیله ای با یک ماشین و بدنه و چهار لاستیک برای حمل مسافر
...
[مشاهده متن کامل]

ولی بد نیست انواع اونو با هم مرور کنیم :
🔷 SEDAN ( سدان / تلفظ : سِدَن ) : رایج ترین نوع خودرو در جهان که چهار در داره. [به خودروهای سواری معمولی یا اصطلاحاً صندوقدار می گویند که دارای سقف ثابت، صندوق عقب مجزا و دو ردیف صندلی بوده و می تواند دو یا چهار در داشته باشد. سدان متداول ترین شکل طراحی بدنه خودرو است]
پراید - پیکان - سمند - ۴۰۵ - تیبا - ساینا - پژو پارس و . . . همگی سدان هستند
🔷 SUV : شاسی بلند - ماشین چند منظوره ( sport Utility Vehicle )
🔷 COUPE : کوپه
🔷 HATCHBACK : هاچ بک
🔷 CONVERTIBLE : کروکی [خودرو با سقف جمع شونده یا کانورتیبل ( به انگلیسی: Convertible ) یا کابریو ( به انگلیسی: cabrio ) که معمولاً در ایران به آن خودروی کروکی گفته می شود خودرویی است که در کنار اینکه متعلق به یکی از کلاس های استاندارد خودرو است، سقف آن نیز امکان جمع شدن یا گسترده بودن را دارد. خودروهای زیادی از کلاس های گوناگون خودرو می توان یافت که در این دسته قرار می گیرند. به عنوان مثال، گونه دو در این خودرو را می توان خودرویی با امکان تغییر قابلیت از یک رودستر به خودرو کوپه و بالعکس دانست. سقف این خودروها به طور کلی از دوجنس پارچه و فلز ساخته می شوند. جنس پارچه بیشتر برای مناطقی بکار می رود که در مدارات دور از خط استوا قرار دارند، به این خاطر که این سقف در عین سبک تر و کم حجم تر بودن، مقاومت کمتری در مقابل تابش نور خورشید دارد. ]
🔷 MINIVAN : ون کوچک - مینی ون
🔷 STATION WAGON : استیشن واگن ( به انگلیسی: Station wagon ) گونه ای از خودروها است که همانند هاچبک ها فاقد صندوق عقب است و از نظر ابعادی تقریباً هم اندازه سدان ها است. این گونه خودروها معمولاً ۴ ستون دارند و به دلیل چسبیدگی شیشه به پشت آنها، در پشتشان نیازمند برف پاکن هستند.
🔷 CROSSOVER : کراس اوور ( ترکیب هاچ بک و suv )
🔷 PICKUP TRUCK : وانت
🔷 LIMOUSINE یا LIMO : لیموزین
🔷 VAN : ون - کاروانه
🔷 ROADSTER : رودستر یا اسپایدر، گونه ای خودروی دودره است که سقف و پنجرهٔ اطراف ندارد
🔷 SUPERCAR / SUPERSPORT : خودرو سوپر اسپورت ( به انگلیسی: Super car ) به خودرویی اطلاق می شود که از نظر قابلیت های حرکتی، امکانات رفاهی و تجمل دارای بالاترین سطح فناوری و استانداردهای موجود می باشد که به تبع به نسبت از قیمت بسیار بالاتری نسبت به سایر کلاس های خودرو برخوردار است. کارخانجات مطرح سازنده خودرو این قبیل خودروها را در تعداد کم و اغلب بنابر سفارش مشتریان تهیه می کنند و اینگونه خودروها در زمره تولیدات انبوه خودروسازان جای ندارد و لذا قیمت اینگونه اتومبیلها اغلب از صدهزار دلار به بالا است.
🔷 TARGA TOP : سقف تارگا ( به انگلیسی: Targa Top ) ، یا به صورت کوتاه شده تارگا، نوعی بدنه خودروی نیمه کروکی با سقف جداشونده و یک رول بار عرضی کامل در قسمت پشت صندلی ها است
🔷 HYBRID VEHICLE : خودرویی که برای حرکت از چند منبع قدرت مجزا استفاده میکند [خودرو هیبریدی ( به انگلیسی: Hybrid vehicle ) یا خودرو دونیرو خودرویی است که برای حرکت کردن از ترکیب دو یا چند منبع مجزای قدرت استفاده می کند. در بیشتر موارد از این نام در اشاره به خودرو برقی دوگانه استفاده می شود که در سامانه پیشرانه آن ها یک موتور درون سوز ( معمولاً بنزینی ) در کنار یک یا چند موتور الکتریکی قرار دارد و خودرو این قابلیت را دارد که فقط از یکی از این منابع انرژی یا هر دو آن ها در کنار یکدیگر استفاده کند. انواع دیگری از خودروهای هیبریدی هم وجود دارند که از سوخت های دیگری چون پروپان، هیدروژن یا انرژی خورشیدی بهره می برند. گونه فناوری به کار رفته در ساخت این خودروها بستگی به هدف طراحان خودرو دارد؛ این که آیا خودرو هیبریدی برای بهره وری بالاتر در مصرف سوخت، قدرت بیشتر، مسافت طولانی تر حرکت با یک بار سوخت گیری یا کاهش انتشار گازهای گلخانه ای طراحی شده است. این خودروها به خودروهای سبز نیز معروفند. علاوه بر آن خودروهای هیبریدی این قابلیت را دارند که بنابر سلیقه راننده فقط با موتور برقی کار کنند یا فقط با موتور بنزینی یا با هر دو موتور ]
🔷 RV یا همون RECREATIONAL VEHICLE : ماشین خانه سیار
🔷 OFF - ROAD VEHICLE : خودروی بیابانی نامی کلی است برای هر گونه از خودروها که توان راندن در جاده های ناهموار شنی و خاکی و سطوح بیابانی را داشته باشند. این گونه خودروها معمولاً تایرهای بزرگ با گلگیرهای بزرگ و باز دارند و سیستم تعلیق آن ها نرمش پذیر است. کمپانی های مانند جیپ لندروور تویوتا و نیسان از اولین تولید کنندگان انبوه خودروهای آفرود هستند.
🔷 SUPERMINI : سوپرمینی یک اصطلاح بریتانیایی در رده بندی خودروها است که از خودروی شهری بزرگتر ولی از خانواده خودروهای کوچک، کوچکتر است. این کلاس خودرو، در سراسر اروپا به خودروی بخش بی و در آمریکای شمالی به ساب کامپکت مشهور است.
🔷 COMPACT CAR : خودرو کامپکت ( به انگلیسی: Compact car ) به گروهی از خودروها اطلاق می شود که از یک سوپرمینی بزرگتر و از یک خودروی سایز متوسط کوچکتر باشند. این عبارت بیشتر در کشورهای آمریکای شمالی استفاده می شود و در اروپا به این رده از خودروها خودرو خانوادگی کوچک ( به انگلیسی: small family car ) می گویند.
🔷 TOURING CAR : ماشین مسابقه ای ( racing car )
🔷 MOVING VAN : کامیون باری
🔷 CAMPER یا CAMPERVAN : کمپینگی - کَمپِر یا وَنِ اردوزی ( campervan ) یا کاروانِت، وسیله نقلیه ای است که هم حمل و نقل و محل اقامت و خواب را فراهم می کند. این اصطلاح عمدتاً ون هایی را توصیف می کند که تجهیز شده اند، غالباً بدنه ای سفارشی مورد استفاده به عنوان محل اسکان دارد.
🔷 EV با ELECTRIC VEHICLE : ماشین برقی - خودروی برقی ( به انگلیسی: Electric vehicle ) به خودرویی گفته می شود که از باتری های قابل شارژ به عنوان منبع انرژی، و از موتور الکتریکی به عنوان نیروی محرکه استفاده می کند
🔷 SPORTS CAR : ماشین کورسی - خودرو اسپرت یا ورزشی، اصطلاحی است که به خودروهای پرسرعت، کم ساخت و گاهی روباز گفته می شود.
🔷 TOW TRUCK : یدک کش ( کامیونی که برای جابجایی وسایل نقلیه موتوری معلول، پارک شده نادرست، توقیف یا غیرفعال استفاده می شود. )
🔷 DUMP TRUCK : کامیون کمپرسی ( که خاک یا ماسه خالی میکنه )
🔷 CARGO VAN : وانت باری
🔷 ROADSTER COUPE : رودسترهایی که دارای سقف جمع شدنی سخت هستند کوپه رودستر نامیده می گردند.
🔷 GARBAGE TRUCK : کامیون آشغالی - کامیون شهرداری ( خودرویی که برای حمل زباله های جامد شهری طراحی شده است )

! nice wheels
!nice car
انشالله چرخش برات بچرخه
معنی
در زبان انگلیسی"ماشین"
در زبان فرانسوی" زیرا"
ماشین یا اتومبیل
ماشین یا خودرو

car : کار در اصل به معنی ارابه و وسایل حمل چهار چرخ یا دو چرخ در قدیم گفته می شد . این واژه را در ترکیب واژه ی فارسی کاروان می بینیم .
کاروان : کاروان تغییر یافته ی کاربان است . " کار "در آن به معنی ارابه است . در قدیم لوازم گرانقیمت و مالیات های جمع آوری شده را با ارابه حمل می کردند و افرادی هم همراه این ارابه ها جهت مراقبت از آن حرکت می کردند که به آنها نگهبان یا مراقب ارابه یا کار بان می گفتند . بعدا مردم جهت امنیت در راهها به این گروه می پیوستند و همراه یا به دنبال آنها مسافرت می کردند . بعد ها به حرکت دست جمعی مسافران که افرادی از آنها مراقبت می کردند کاربان و کاروان گفته شد . امروزه در زبان انگلیسی به اتومبیل car گفته می شود که معنی اصلی آن ارابه است . دز زبان لاتین به این ارابه ها currus گفته می شد .
...
[مشاهده متن کامل]

ماشین
Car را car می نویسند ولی car می خوانیم

ماشین
I make you wish
My daughter, I have a lot of work to do these days. God willing, within the next month, ( I will make the car document more official ) and take delivery of your car
تو را به آرزویت میرسانم
...
[مشاهده متن کامل]

دخترم یکم کارهای خودم این روزا زیاد هست خدا بخواهد در عرض یک ماه آینده ، ( سند ماشین را رسمی تر کنم ) و ماشینت رو تحویل بگیر
الان هم میتونی ، ماشین خودت هست
( مثلا ، ناراحتی من زمان منجر به خوشحالی اصلی میشه که به کار من رسیدگی کنید )
به حال همیشه بوسه و بغل دخترو بابایی و شوخ طبی ها ختم میشه

! Don't touch my car که اغلبا پشت ماشینا میچسبونن به معنی به ماشینم دست نزن!
اتومبیل، خودرو، ماشین
اتومبیل / خودرو
جمله نمونه = she went to work by car
ماشین
Is that Emily's car 🅰️
آیا آن ماشین امیلی است؟
Contractor's All Risk
بیمه تمام خطر مقاطعه کاران
به منظور پوشش کامل بیمه گذار در مقابل زیان های مالی ناشی از خسارت های طبیعی و غیر طبیعی و غیر قابل پیش بینی وارده به عملیات اجرائی پروژه های عمرانی، در طول مدت پروژه.
هر وسیله چهار چرخ برای حمل و نقل
ماشین
اتومبیل
ماشین

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس