capturing
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
معین کردن
ثبت کردن
ثبت کردن
جذب کردن
در نظر گرفتن
دستگیری، اسیرسازی، ترسیم، تصویر، توصیف
دستگیرکننده، اسیرکننده، ترسیم کننده، تصویرکننده، توصیف کننده، توصیف گر
دستگیرکننده، اسیرکننده، ترسیم کننده، تصویرکننده، توصیف کننده، توصیف گر
حفظ کردن
گرفتن، اسیر کردن
بدست اوردن ، جمع کردن
ضبط ، تصویرگیری
گیراندازی
[در ترکیب]
- گیری ، - گیراندازی ، - سِتانی
برای نمونه electron capturing به معنی الکترون گیری ، الکترون گیراندازی ، الکترون ستانی
گیراندازی
[در ترکیب]
- گیری ، - گیراندازی ، - سِتانی
برای نمونه electron capturing به معنی الکترون گیری ، الکترون گیراندازی ، الکترون ستانی