captor

/ˈkæptər//ˈkæptə/

معنی: اسیر کننده
معانی دیگر: گرفتار ساز، اسیردار، به دست آوردنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who takes or holds someone or something captive.

- The prisoners worked out a plan to escape from their captors.
[ترجمه گوگل] زندانیان نقشه ای برای فرار از دست اسیرکنندگان خود طراحی کردند
[ترجمه ترگمان] این زندانیان طرحی را برای فرار از اسارت کنندگان خود انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. My captor found no reply to this, but luckily a Monster Fish Maiden spoke up for him.
[ترجمه گوگل]اسیر من هیچ پاسخی برای این موضوع پیدا نکرد، اما خوشبختانه یک هیولا فیش میدن به جای او صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]اسیر کننده من جوابی برای این کار پیدا نکرد، اما خوشبختانه ماهی هیولا با او حرف زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their captor had instantly pulled them to a stop, his grip tightening painfully on their necks.
[ترجمه گوگل]اسیر کننده آنها فورا آنها را متوقف کرده بود، در حالی که چنگ او به طرز دردناکی روی گردن آنها سفت شده بود
[ترجمه ترگمان]اسیر کننده آن ها فورا آن ها را متوقف کرده بود و محکم به گردن آن ها فشار می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His captor, a man dressed in discreet dark clothing.
[ترجمه گوگل]اسیر او، مردی که لباس تیره پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]اسیر کننده اون مردی که لباس مشکی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An experimentalin Denmark that uses monoethanolamine as the captor has been running for two years.
[ترجمه گوگل]یک دانمارک آزمایشی که از مونو اتانول آمین به عنوان اسیر کننده استفاده می کند، دو سال است که کار می کند
[ترجمه ترگمان]یک دانمارک experimentalin که از monoethanolamine به عنوان اسیر کننده به مدت دو سال استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Valenzuela was fascinated by Gallardo's willpower, and as their relationship changed Gallardo established a subtle ascendancy over his young captor.
[ترجمه گوگل]والنزوئلا مجذوب قدرت اراده گالاردو بود و با تغییر رابطه آنها، گالاردو برتری ظریفی بر اسیر جوان خود ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]Valenzuela جذب نیروی اراده Gallardo شده بود، و همانطور که رابطه آن ها تغییر کرد، Gallardo یک سلطه ظریف بر اسیر کننده جوانش ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But his questions are themselves a kind of judgment and they resonate in his captor.
[ترجمه گوگل]اما سوالات او خود نوعی قضاوت است و در اسیر او طنین انداز می شود
[ترجمه ترگمان]اما سوالات او نوعی قضاوت هستند و در اسیر کننده او طنین انداز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An extension of this may occur when the victim actually, becomes a supporter or advocate of her captor.
[ترجمه گوگل]تمدید این ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که قربانی در واقع حامی یا مدافع اسیر کننده خود شود
[ترجمه ترگمان]بسط این اتفاق زمانی رخ می دهد که قربانی در واقع به یک حامی یا حامی اسیر کننده اش تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He knew that he had to die to free the captives from the corruption within and the Captor without.
[ترجمه گوگل]او می دانست که باید بمیرد تا اسیران را از فساد درون و اسیر بیرونی رها کند
[ترجمه ترگمان]او می دانست که باید بمیرد تا اسیران را از میان فساد و رشوه خواری آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The defeated were either beheaded or brought back as slaves and their property seized by their captor.
[ترجمه گوگل]شکست خوردگان یا سر بریده می شدند و یا به عنوان برده بازگردانده می شدند و اموال آنها توسط اسیر کننده آنها تصرف می شد
[ترجمه ترگمان]افراد شکست خورده یا بریده شدند و یا به عنوان برده بازگردانده شدند و اموالشان توسط اسیر کننده آن ها توقیف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An experimental plant in Denmark thatuses monoethanolamine as the captor has been running for two years.
[ترجمه گوگل]یک کارخانه آزمایشی در دانمارک که از مونو اتانول آمین به عنوان جذب کننده استفاده می کند، دو سال است که کار می کند
[ترجمه ترگمان]یک گیاه تجربی در دانمارک thatuses monoethanolamine به عنوان اسیر کننده به مدت دو سال در حال اجراست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He could never ever give any responses to his captor other than name, rank, serial number and date of birth.
[ترجمه گوگل]او هرگز نمی توانست به اسیر کننده اش پاسخی جز نام، رتبه، شماره سریال و تاریخ تولد بدهد
[ترجمه ترگمان]او هیچ وقت نمی توانست به اسیر کردن خود به غیر از اسم، رتبه، شماره سریال و تاریخ تولد پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسیر کننده (اسم)
captor

انگلیسی به انگلیسی

• one who captures, one who takes by force
a captor is someone who has captured a person or animal.

پیشنهاد کاربران

captor ( n ) ( k�ptər ) =a person who captures a person or an animal and keeps them as a prisoner, e. g. The hostages were treated well by their captors.
captor
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : captivate / capture
✅️ اسم ( noun ) : captivation / captive / captivity / captor / capture / capturer
✅️ صفت ( adjective ) : captivating / captive
✅️ قید ( adverb ) : captivatingly
noun
[count] : someone who has captured a person and is keeping that person as a prisoner
The men fought their captors and escaped
Captive : اسیر ( کسیکه به اسارت گرفته شده است )
Captor : صاحب اسیر - کسیکه اسیرگرفته - اسیرکننده - اسارت گر
اسارت گر
اسیرگیر

بپرس