1. My captor found no reply to this, but luckily a Monster Fish Maiden spoke up for him.
[ترجمه گوگل]اسیر من هیچ پاسخی برای این موضوع پیدا نکرد، اما خوشبختانه یک هیولا فیش میدن به جای او صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]اسیر کننده من جوابی برای این کار پیدا نکرد، اما خوشبختانه ماهی هیولا با او حرف زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Their captor had instantly pulled them to a stop, his grip tightening painfully on their necks.
[ترجمه گوگل]اسیر کننده آنها فورا آنها را متوقف کرده بود، در حالی که چنگ او به طرز دردناکی روی گردن آنها سفت شده بود
[ترجمه ترگمان]اسیر کننده آن ها فورا آن ها را متوقف کرده بود و محکم به گردن آن ها فشار می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His captor, a man dressed in discreet dark clothing.
[ترجمه گوگل]اسیر او، مردی که لباس تیره پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]اسیر کننده اون مردی که لباس مشکی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. An experimentalin Denmark that uses monoethanolamine as the captor has been running for two years.
[ترجمه گوگل]یک دانمارک آزمایشی که از مونو اتانول آمین به عنوان اسیر کننده استفاده می کند، دو سال است که کار می کند
[ترجمه ترگمان]یک دانمارک experimentalin که از monoethanolamine به عنوان اسیر کننده به مدت دو سال استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Valenzuela was fascinated by Gallardo's willpower, and as their relationship changed Gallardo established a subtle ascendancy over his young captor.
[ترجمه گوگل]والنزوئلا مجذوب قدرت اراده گالاردو بود و با تغییر رابطه آنها، گالاردو برتری ظریفی بر اسیر جوان خود ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]Valenzuela جذب نیروی اراده Gallardo شده بود، و همانطور که رابطه آن ها تغییر کرد، Gallardo یک سلطه ظریف بر اسیر کننده جوانش ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But his questions are themselves a kind of judgment and they resonate in his captor.
[ترجمه گوگل]اما سوالات او خود نوعی قضاوت است و در اسیر او طنین انداز می شود
[ترجمه ترگمان]اما سوالات او نوعی قضاوت هستند و در اسیر کننده او طنین انداز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. An extension of this may occur when the victim actually, becomes a supporter or advocate of her captor.
[ترجمه گوگل]تمدید این ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که قربانی در واقع حامی یا مدافع اسیر کننده خود شود
[ترجمه ترگمان]بسط این اتفاق زمانی رخ می دهد که قربانی در واقع به یک حامی یا حامی اسیر کننده اش تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He knew that he had to die to free the captives from the corruption within and the Captor without.
[ترجمه گوگل]او می دانست که باید بمیرد تا اسیران را از فساد درون و اسیر بیرونی رها کند
[ترجمه ترگمان]او می دانست که باید بمیرد تا اسیران را از میان فساد و رشوه خواری آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The defeated were either beheaded or brought back as slaves and their property seized by their captor.
[ترجمه گوگل]شکست خوردگان یا سر بریده می شدند و یا به عنوان برده بازگردانده می شدند و اموال آنها توسط اسیر کننده آنها تصرف می شد
[ترجمه ترگمان]افراد شکست خورده یا بریده شدند و یا به عنوان برده بازگردانده شدند و اموالشان توسط اسیر کننده آن ها توقیف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. An experimental plant in Denmark thatuses monoethanolamine as the captor has been running for two years.
[ترجمه گوگل]یک کارخانه آزمایشی در دانمارک که از مونو اتانول آمین به عنوان جذب کننده استفاده می کند، دو سال است که کار می کند
[ترجمه ترگمان]یک گیاه تجربی در دانمارک thatuses monoethanolamine به عنوان اسیر کننده به مدت دو سال در حال اجراست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He could never ever give any responses to his captor other than name, rank, serial number and date of birth.
[ترجمه گوگل]او هرگز نمی توانست به اسیر کننده اش پاسخی جز نام، رتبه، شماره سریال و تاریخ تولد بدهد
[ترجمه ترگمان]او هیچ وقت نمی توانست به اسیر کردن خود به غیر از اسم، رتبه، شماره سریال و تاریخ تولد پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید