اسیرشده - گرفتارشده
He captivated in a house of which has infectious disease & had isolated by the order of the ruler.
اودریک خانه ی بیماری های واگیردار گرفتار شد و به دستور حاکم قرنطینه شد.
اودریک خانه ی بیماری های واگیردار گرفتار شد و به دستور حاکم قرنطینه شد.
مجذوب، مسحور، شیفته