capsulize


خلاصه کردن، در پوشینه یا کپسول قرار دادن، پوشینه کردن، پوشند کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: capsulizes, capsulizing, capsulized
(1) تعریف: to enclose in a capsule.

(2) تعریف: to express concisely; condense.

انگلیسی به انگلیسی

• summarize, condense; put in a capsule (also capsulise)

پیشنهاد کاربران

بپرس