capstone

/ˈkæpˌstoʊn//ˈkæpˌstəʊn/

نهایی، غایی، فرازین، (معماری) سنگ سرطاق، سنگ بالای دیوار یا ساختمان، سرسنگ، فرازین each english b.a. should take a capstone course on methods of advanced literary research هر لیسانس انگلیسی باید یک درس اصلی در روش تحقیق ادبی بگیرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the topmost or finishing stone of a structure.

(2) تعریف: the crowning achievement; culminating stroke.

- Her last book was the capstone of a great career.
[ترجمه گوگل] آخرین کتاب او سنگ بنای یک حرفه بزرگ بود
[ترجمه ترگمان] آخرین کتابی که در دست داشت، این بود که شغل عالی شغلی را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. each english b. a. should take a capstone course on methods of advanced literary research
هر لیسانس انگلیسی باید یک درس اصلی در روش تحقیق ادبی بگیرد.

2. Capstone of Bohr's work on the Balmer formula.
[ترجمه گوگل]سنگ بنای کار بور بر روی فرمول بالمر
[ترجمه ترگمان]capstone بر روی فرمول Balmer بر روی فرمول Balmer کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Capstone Turbine Corporation of California is placing their micro turbine engines inside buses and cars.
[ترجمه گوگل]شرکت Capstone Turbine کالیفرنیا موتورهای میکروتوربین خود را در داخل اتوبوس ها و اتومبیل ها قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]توربین توربین کالیفرنیا در حال قرار دادن موتور micro در داخل اتوبوس ها و اتومبیل ها می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Swimming about the capstone, which the Arizona diver thought looked like lapis lazuli, he discovered an entranceway and decided to explore further.
[ترجمه گوگل]هنگام شنا در اطراف سنگی که غواص آریزونا فکر می کرد شبیه لاجورد است، یک ورودی را کشف کرد و تصمیم گرفت بیشتر کاوش کند
[ترجمه ترگمان]شنا کردن در مورد the که غواص با فکر غواصی در اریزونا بود، سنگ لاجورد را کشف کرد و تصمیم گرفت بیشتر آن را کشف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Since teaming up with Capstone, DGI has also created its own in-house advertising department as well as in-store boutiques to better showcase its products.
[ترجمه گوگل]از زمان همکاری با Capstone، DGI همچنین بخش تبلیغات داخلی خود و همچنین بوتیک های درون فروشگاهی را برای نمایش بهتر محصولات خود ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که teaming با capstone هم کاری می کند، DGI نیز دپارتمان تبلیغات خانگی خود را نیز به همراه بوتیک های فروشگاه ایجاد کرده است تا محصولات خود را به نمایش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The company was also open to Capstone taking a strong advisory role.
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین پذیرای شرکت Capstone بود که نقش مشاوره ای قوی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین برای شرکت در taking یک نقش مشاوره ای قوی باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is the capstone of the pyramid - the Stone the builders rejected.
[ترجمه گوگل]او سنگ بنای هرم است - سنگی که سازندگان آن را رد کردند
[ترجمه ترگمان]او the هرم است - ساختمانی که معماران آن را رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The capstone of the 100 days was the passage by Congress of the National Industrial Recovery Act — an omnibus proposal governing the whole range of industrial recovery.
[ترجمه گوگل]سنگ بنای 100 روز تصویب قانون ملی احیای صنعتی توسط کنگره بود - یک پیشنهاد همه جانبه که بر کل محدوده بازیابی صنعتی حاکم است
[ترجمه ترگمان]تصویب لایحه ۱۰۰ روزه توسط کنگره قانون احیای صنعتی ملی - یک طرح امنی که بر کل محدوده بازیابی صنعتی حاکم بود، بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a capstone of the program, theschool is forming two student-managed venture funds: one investing inprivate equity and a second focused on real estate.
[ترجمه گوگل]به عنوان سنگ بنای این برنامه، مدرسه در حال تشکیل دو صندوق سرمایه گذاری با مدیریت دانش آموز است: یکی سرمایه گذاری در سهام خصوصی و دیگری متمرکز بر املاک و مستغلات
[ترجمه ترگمان]به عنوان بخشی از برنامه، theschool دو صندوق سرمایه گذاری مدیریت شده را شکل می دهد: یکی از سرمایه گذاری مجدد سرمایه گذاران و دومی بر روی املاک و مستغلات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then he can get started on the capstone of his projected trilogy, The Fool's Paradise.
[ترجمه گوگل]سپس او می تواند بر روی سنگ بنای سه گانه پیش بینی شده خود، بهشت ​​احمق، شروع کند
[ترجمه ترگمان]آن وقت او می تواند از سه نمایش سه گانه نمایش او، بهشت احمق، شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The capstone of Hatha Yoga is strength, stamina and supreme control of the body functions.
[ترجمه گوگل]سنگ بنای هاتا یوگا قدرت، استقامت و کنترل عالی عملکردهای بدن است
[ترجمه ترگمان]قدرت یوگا hatha قدرت، استقامت و کنترل عالی وظایف بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. D'Annunzio, who got help filling key management positions and developing a less cumbersome payment system for suppliers, says he appreciates Capstone taking his business under its wing.
[ترجمه گوگل]D'Annunzio، که برای پر کردن پست های مدیریتی کلیدی و توسعه یک سیستم پرداخت کمتر دست و پا گیر برای تامین کنندگان کمک دریافت کرد، می گوید که از اینکه کپستون کسب و کار خود را زیر بال خود می گیرد، قدردانی می کند
[ترجمه ترگمان]D که به پر کردن موقعیت های مدیریتی کلیدی و توسعه سیستم پرداخت cumbersome برای تامین کنندگان کمک کرده است، می گوید که او از شرکت در کسب وکار خود در زیر بال تقدیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. FogBugz would work great for tracking this: if you’re doing a capstone project and need access to FogBugz, please let us know and we’ll be happy to set you up for free.
[ترجمه گوگل]FogBugz برای ردیابی این موضوع عالی عمل می کند: اگر در حال انجام یک پروژه Capstone هستید و نیاز به دسترسی به FogBugz دارید، لطفاً به ما اطلاع دهید و ما خوشحال خواهیم شد که شما را به صورت رایگان راه اندازی کنیم
[ترجمه ترگمان]FogBugz برای پی گیری این کار عالی عمل می کند: اگر پروژه capstone را انجام می دهید و نیاز دارید به FogBugz دسترسی داشته باشید، لطفا به ما اطلاع دهید و خوشحال خواهیم شد که شما را آزاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[] سرپوش سنگی

انگلیسی به انگلیسی

• stone placed at the top of a wall or other structure, finishing stone; crowning achievement, highest point

پیشنهاد کاربران

هر دو به نقاط مهم در یک مسیر یا فرآیند اشاره دارن، ولی کاربردشون فرق داره.
- - -
### ✅ 1. Milestone = نقطه عطف / مرحله مهم در مسیر
🔹 تعریف:
رویداد یا مرحله ای مهم در طول یک مسیر، پروژه، یا زندگی که نشان دهنده پیشرفت یا تغییری بزرگ است.
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 ویژگی:
- می تونه در *میانه راه* باشه.
- چندین milestone در یک مسیر می تونه وجود داشته باشه.
🔸 مثال:
- Graduating from high school was a major milestone in her life.
فارغ التحصیلی از دبیرستان یک نقطه عطف بزرگ در زندگی او بود.
- - -
### ✅ 2. Capstone = نقطه اوج / آخرین و مهم ترین بخش
🔹 تعریف:
آخرین، کامل کننده، یا مهم ترین قسمت در یک مجموعه، مسیر، پروژه یا موفقیت.
🔹 ویژگی:
- در پایان مسیر قرار می گیره.
- معمولاً فقط یک capstone وجود داره.
- چیزی که کل روند رو *کامل و جمع بندی* می کنه.
🔸 مثال:
- His capstone project brought together everything he had learned in four years.
پروژه نهایی او همه چیزهایی را که در چهار سال یاد گرفته بود، به هم پیوند داد.
chatgpt

### ✅ 1. ( معماری ) سنگ تاج / سنگ نهایی در رأس یک سازه
🔹 معنی: سنگی که در بالاترین نقطه ی یک دیوار، طاق، یا بنا قرار می گیرد؛ آخرین سنگی که گذاشته می شود و ساختار را کامل می کند.
📘 مثال انگلیسی:
...
[مشاهده متن کامل]

The capstone was placed on the arch to complete its structure.
📗 ترجمه:
سنگ تاج روی طاق قرار گرفت تا ساختار آن کامل شود.
- - -
### ✅ 2. ( مجازاً ) نقطه اوج / تکمیل کننده موفقیت یا پروژه
🔹 معنی: بخش نهایی و مهمی که یک پروژه، موفقیت، یا روند را کامل می کند؛ نماد پایان باشکوه چیزی.
📘 مثال انگلیسی:
The award ceremony was the capstone of his successful career.
📗 ترجمه:
مراسم اعطای جایزه نقطه اوج دوران حرفه ای موفق او بود.
- - -
### ✅ 3. ( آکادمیک ) پروژه نهایی دانشگاه یا دبیرستان ( Capstone Project )
🔹 معنی: یک پروژه بزرگ که دانشجویان معمولاً در پایان دوره تحصیلی انجام می دهند تا آموخته های خود را به کار بگیرند و نشان دهند.
📘 مثال انگلیسی:
She completed her capstone project on sustainable architecture.
📗 ترجمه:
او پروژه نهایی اش را درباره معماری پایدار انجام داد.
- - -
### ✅ 4. ( به ندرت ) چیزی که تاج یک ساختار یا سیستم را تشکیل می دهد
🔹 مشابه معنای مجازی دوم، ولی با تأکید بر نظم یا ساختار.
📘 مثال انگلیسی:
Democracy was seen as the capstone of the nation's political development.
📗 ترجمه:
دموکراسی به عنوان نقطه نهایی و کامل کننده ی توسعه سیاسی کشور در نظر گرفته شد.
### ✅ 1.
Her capstone project focused on developing AI models for predicting natural disasters.
پروژه نهایی او بر توسعه مدل های هوش مصنوعی برای پیش بینی بلایای طبیعی تمرکز داشت.
- - -
### ✅ 2.
The final concert served as the capstone of the orchestra’s international tour.
کنسرت پایانی به عنوان نقطه اوج تور بین المللی ارکستر عمل کرد.
- - -
### ✅ 3.
Winning the Nobel Prize was the capstone of decades of groundbreaking research.
برنده شدن جایزه نوبل نقطه اوج دهه ها تحقیق پیشگامانه بود.
- - -
### ✅ 4.
In architecture, the capstone of an arch is critical for maintaining its structural integrity.
در معماری، سنگ تاج یک طاق برای حفظ یکپارچگی ساختاری آن حیاتی است.
- - -
### ✅ 5.
As a capstone to her academic journey, she published a thesis that challenged long - held theories.
به عنوان نقطه پایان مسیر تحصیلی اش، پایان نامه ای منتشر کرد که نظریه های دیرینه را به چالش کشید.
- - -
### ✅ 6.
The capstone event of the summit was a joint declaration on climate action.
رویداد پایانی و برجسته اجلاس، بیانیه مشترکی درباره اقدامات اقلیمی بود.
- - -
### ✅ 7.
His speech acted as a capstone, tying together all the themes discussed during the conference.
سخنرانی او به عنوان جمع بندی عمل کرد و همه موضوعات مطرح شده در کنفرانس را به هم پیوند داد.
- - -
### ✅ 8.
For many students, the capstone course is the most challenging yet rewarding part of their degree.
برای بسیاری از دانشجویان، درس نهایی پروژه ای سخت ترین اما پربارترین بخش مدرک تحصیلی شان است.
- - -
### ✅ 9.
The newly erected monument included a marble capstone engraved with the names of the fallen.
یادبود تازه ساخته شده دارای یک سنگ تاج مرمری بود که نام کشته شدگان روی آن حک شده بود.
- - -
### ✅ 10.
That achievement wasn’t just a milestone—it was the capstone of an entire movement.
آن دستاورد فقط یک نقطه عطف نبود؛ بلکه نقطه نهایی و تکمیل کننده یک جنبش کامل بود.
chatgpt

سنگ بنا
capstone ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: پوش سنگ
تعریف: سنگی اغلب مسطح که معمولاً به صورت افقی بر روی بالاترین بخش یک سازۀ سنگی مانند قوس و گور صندوقی و دالان گور و گور حجره ای قرار می گیرد
capstone course: در ایالات متحده به عنوان سمینار ارشد و در کشورهای اروپایی به عنوان پروژه سال آخر شناخته می شود.
درس اصلی
پله ی ترقی، سکوی پرتاب ( در معنی مجازی )

بپرس