صفت ( adjective )
مشتقات: capriciously (adv.), capriciousness (n.)
مشتقات: capriciously (adv.), capriciousness (n.)
• : تعریف: tending to act on impulse; subject to whim or caprice; erratic and unpredictable.
• مترادف: arbitrary, erratic, fanciful, fickle, unpredictable, wayward, whimsical
• متضاد: consistent, steadfast
• مشابه: changeable, crotchety, flighty, impulsive, mercurial, moody, skittish, temperamental, unstable, unsteady, variable
• مترادف: arbitrary, erratic, fanciful, fickle, unpredictable, wayward, whimsical
• متضاد: consistent, steadfast
• مشابه: changeable, crotchety, flighty, impulsive, mercurial, moody, skittish, temperamental, unstable, unsteady, variable
- The young prince was spoiled and capricious and could not be relied upon to carry out his duties.
[ترجمه j*gh*91] شاهزاده جوان شخصی نازپرورده و دمدمی مزاج بود و برای انجام وظایف و مسئولیتش نمیشد به او اتکا ( اطمینان ) کرد.|
[ترجمه گوگل] شاهزاده جوان لوس و دمدمی مزاج بود و نمی شد برای انجام وظایفش به او اعتماد کرد[ترجمه ترگمان] شاهزاده جوان پریشان و دمدمی مزاج بود و نمی توانست به انجام وظایفش متکی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The gods of the ancients could be capricious, and their favor could be gained in one moment and lost the next.
[ترجمه گوگل] خدایان پیشینیان میتوانستند دمدمی مزاج باشند، و لطف آنها در یک لحظه به دست میآید و لحظهای دیگر از دست میرود
[ترجمه ترگمان] خدایان باستانی می توانستند دمدمی باشند، و لطف آن ها در یک لحظه به دست آید و نفر بعدی را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خدایان باستانی می توانستند دمدمی باشند، و لطف آن ها در یک لحظه به دست آید و نفر بعدی را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The winds are capricious, so don't take the boat too far out from shore.
[ترجمه گوگل] بادها دمدمی مزاج هستند، بنابراین قایق را خیلی از ساحل دور نکنید
[ترجمه ترگمان] باد بل هوس می کند، بنابراین قایق را زیاد از ساحل دور نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] باد بل هوس می کند، بنابراین قایق را زیاد از ساحل دور نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید