caprice

/kəˈpriːs//kəˈpriːs/

معنی: هوس، علاقه دمدمی، تمایل فکری
معانی دیگر: دمدمی مزاجی، میل زود گذر، تسلیم شدن به هوی و هوس، خواب و خیال، بوالهوسی، هوسبازی، تلون مزاج، (موسیقی) رجوع شود به: capriccio

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sudden, impulsive change of mind or direction, or an unpredictable action.
مترادف: capriccio, crotchet, humor, quirk, vagary, whim, whimsy
مشابه: brain wave, eccentricity, fancy, folly, freak, idea, idiocy, idiosyncrasy, impulse, twist

- On one of his caprices, he bought himself a yacht, but he's never gotten around to sailing it.
[ترجمه گوگل] او با یکی از هوس‌بازی‌هایش، برای خودش یک قایق تفریحی خرید، اما هرگز نتوانست با آن قایقرانی کند
[ترجمه ترگمان] با یکی از هوس های او، خود را یک کشتی تفریحی خریده، اما هیچ وقت به گردش نرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a tendency to unpredictable changes; capriciousness.
مترادف: capriciousness, fancy, unpredictability
مشابه: eccentricity, idiosyncrasy, oddity, peculiarity

(3) تعریف: in music, a capriccio.
مترادف: capriccio

جمله های نمونه

1. The smart set is/are going to the Caprice restaurant this season.
[ترجمه گوگل]مجموعه هوشمند در این فصل به رستوران کاپریس می رود
[ترجمه ترگمان]این مجموعه هوشمندانه در این فصل به رستوران Caprice می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't act on caprice. Study your problem.
[ترجمه گوگل]بر اساس هوسبازی عمل نکنید مشکل خود را مطالعه کنید
[ترجمه ترگمان]از روی هوس کاری نکن مشکلت رو بررسی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They subscribe to it not for reasons of caprice, but because eminent judicial authority has reiterated the notion over the years.
[ترجمه گوگل]آنها نه به دلایل هوسبازی، بلکه به این دلیل که مقامات برجسته قضایی این مفهوم را در طول سالیان متمادی تکرار کرده اند، آن را پذیرفته اند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دلایل دمدمی مزاجی موافق نیستند، بلکه به این دلیل که مرجع قضایی برجسته این مفهوم را در طول سالیان تکرار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is a cacophony of caprice and color.
[ترجمه گوگل]این یک کاکفونی از هوس و رنگ است
[ترجمه ترگمان]این یک سمفونی ناهماهنگ از دمدمی مزاجی و رنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Human caprice crumbles before this necessity; there can be no human autonomy in the face of technical autonomy.
[ترجمه گوگل]هوس‌های انسانی قبل از این ضرورت فرو می‌ریزد در مقابل استقلال فنی، هیچ استقلال انسانی نمی تواند وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هوس بشر پیش از این ضرورت نابود می شود؛ هیچ استقلال انسانی در صورت استقلال فنی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As Caprice dances we both take a deep breath.
[ترجمه گوگل]همانطور که کاپریس می رقصد، هر دو نفس عمیقی می کشیم
[ترجمه ترگمان]به عنوان dances که هر دو ما نفس عمیقی می کشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One day the King in a fit of caprice, sent a message to Kabir to come and sing before him.
[ترجمه گوگل]روزی پادشاه در حالی که هوس کرده بود به کبیر پیغام داد که بیاید و پیش او بخواند
[ترجمه ترگمان]یک روز پادشاه با هوس و هوس پیامی به کبیر فرستاد تا بیاید و قبل از او آواز بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To execute any caprice or order of her patients is her chiefest joy and reward.
[ترجمه گوگل]اجرای هر هوس یا دستور بیمارانش بزرگترین لذت و پاداش اوست
[ترجمه ترگمان]برای انجام هر هوسی یا سفارش دادن بیماران، بزرگ ترین شادی و پاداش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ada and I agreed that this Caprice about the wind was a fiction.
[ترجمه گوگل]من و آدا موافق بودیم که این کاپریس درباره باد یک داستان تخیلی بود
[ترجمه ترگمان]آدا و من توافق کردیم که این Caprice در مورد باد داستانی تخیلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He acted not from reason, but from caprice.
[ترجمه گوگل]او نه از روی عقل، بلکه از روی هوس عمل کرد
[ترجمه ترگمان]او بی دلیل عمل نکرده بود، بلکه از بل هوسی های نا بل خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With a sudden caprice of the wind, the boat was turned over.
[ترجمه گوگل]با هجوم ناگهانی باد، قایق واژگون شد
[ترجمه ترگمان]قایق با هوسی ناگهانی قایق را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is also the side of my caprice and restiveness, and still will consist this spirit .
[ترجمه گوگل]این نیز جنبه هوسبازی و ناآرامی من است و همچنان این روحیه را تشکیل خواهد داد
[ترجمه ترگمان]این هم آن طرف هوس و هوس من است، و باز هم این روح را تشکیل خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This week one of London's best-loved restaurants Le Caprice – known for its celebrity clientele and unfussy, comforting food – reopens its door after a refurbishment to celebrate its 30th birthday.
[ترجمه گوگل]این هفته یکی از محبوب‌ترین رستوران‌های لندن Le Caprice – که به خاطر مشتریان مشهور و غذاهای بی‌هیجان و دل‌انگیزش معروف است – پس از بازسازی درب خود را برای جشن تولد 30 سالگی خود باز می‌کند
[ترجمه ترگمان]این هفته یکی از بهترین رستوران های لندن لی Caprice معروف به مشتریان معروف و unfussy، غذاهای آرامش بخش است - در پس از یک نوسازی برای جشن گرفتن سی امین سالگرد تولدش، در خود را بازگشایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His lack of money was the result of caprice in spending on unnecessary things.
[ترجمه گوگل]بی پولی او نتیجه هوسبازی در خرج کردن چیزهای غیر ضروری بود
[ترجمه ترگمان]فقدان پول ناشی از دمدمی مزاجی در خرج کردن چیزهای غیر ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هوس (اسم)
longing, fancy, calf love, lust, caprice, fad, whim, whimsy, fantasy, whim-wham, concupiscence, crotchet, humoresque, whimsey, scape, whigmaleerie, gee, heartthrob, libido, megrim

علاقه دمدمی (اسم)
freak, caprice, fad, whim, whimsy, whim-wham

تمایل فکری (اسم)
caprice

انگلیسی به انگلیسی

• whim, notion, impulse, fancy
a caprice is an unexpected action or decision which has no good reason or purpose; a literary word.

پیشنهاد کاربران

دل مشغولی،
به معنی تمایل و هوس فکری هستش =fancy
دمدمی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : caprice / capriciousness
✅️ صفت ( adjective ) : capricious
✅️ قید ( adverb ) : capriciously
ویار
هر دم خیالی
هوس، تغییر آنی
هوس
تمایل فکری

بپرس