capping

/ˈkæpɪŋ//ˈkæpɪŋ/

معنی: پوشش، سر پوش، کلاه سازی، اندودسازی
معانی دیگر: کلاه سازی، پوشش، سرپوش، اندودسازی

جمله های نمونه

1. On Sunday, Craig Stadler won at 27 capping a week in which historic Riviera made its comeback.
[ترجمه گوگل]در روز یکشنبه، کریگ استدلر با 27 بازی در هفته برنده شد که در آن ریویرا تاریخی بازگشت خود را انجام داد
[ترجمه ترگمان]در روز یکشنبه، کریگ stadler در روز ۲۷ اکتبر در حالی برنده شد که در آن \"Riviera تاریخی\" بازگشت خود را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Clause 94 and schedule 7 make provision for capping.
[ترجمه گوگل]در بند 94 و جدول 7 محدودیتی در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]بند ۹۴ و زمان بندی ۷ ماده ای برای سرپوش گذاری تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The arguments for and against capping offered in response to this question tended merely to rehearse those already discussed.
[ترجمه گوگل]استدلال‌های موافق و مخالف محدودیت‌گذاری ارائه شده در پاسخ به این سؤال، صرفاً به تکرار مواردی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، بود
[ترجمه ترگمان]بحث هایی که برای مقابله با پوششی که در پاسخ به این سوال پیشنهاد شده بودند صرفا برای تمرین افرادی بود که قبلا بحث و تبادل نظر می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Williams hit an arching shot from the wing, capping a game-ending 8-0 run.
[ترجمه گوگل]ویلیامز با یک شوت کمان از جناحین، بازی را با نتیجه 8-0 به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]ویلیامز به ضربه قوس دار از بال پرداخت و یک راند بازی را پوشش می دهد - که به نتیجه ۸ - ۰ ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Once more, the market had wide swings, capping a week of turbulence.
[ترجمه گوگل]بار دیگر، بازار نوسانات گسترده ای داشت و یک هفته تلاطم را محدود کرد
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، بازار نوسانات گسترده ای داشت و یک هفته اغتشاش را در بر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No capping, but strict control of local government spending.
[ترجمه گوگل]بدون محدودیت، اما کنترل دقیق مخارج دولت محلی
[ترجمه ترگمان]هیچ پوششی وجود ندارد، بلکه کنترل شدید هزینه های دولت محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cheltenham Borough Council lost its appeal against capping.
[ترجمه گوگل]شورای شهر چلتنهام درخواست تجدیدنظر خود را در مورد سقف گذاری از دست داد
[ترجمه ترگمان]شورای منطقه Cheltenham درخواست خود را در برابر سرپوش گذاری از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The moulded plastic capping prevents the broken nails which occur when changing belts on some sanders.
[ترجمه گوگل]درپوش پلاستیکی قالب گیری شده از شکستگی ناخن ها که هنگام تعویض تسمه روی برخی از سنباده ها ایجاد می شود، جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]پوشش پلاستیکی moulded از ناخن های شکسته جلوگیری می کند که در هنگام تغییر کمربند در برخی از لوله های sanders رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Because of the threat of poll tax capping this year, it was compelled to cut £5 million from its budget.
[ترجمه گوگل]به دلیل تهدید محدودیت مالیاتی در نظرسنجی در سال جاری، مجبور شد 5 میلیون پوند از بودجه خود کم کند
[ترجمه ترگمان]به دلیل تهدید سرپوش گذاری مالیاتی در سال جاری، مجبور شد ۵ میلیون پوند از بودجه آن را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The following weekend I cemented capping stones round the top of the new pond and also round the header pools.
[ترجمه گوگل]آخر هفته بعد، سنگ های درپوش را دور بالای حوضچه جدید و همچنین دور حوضچه های سرپوش گذاشتم
[ترجمه ترگمان]آخر هفته بعد، سنگ پوششی را به دور استخر جدید cemented و همچنین در اطراف استخر سرآمد نیز جمع شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Capping a week of fireworks and festivities in honor of Saint Joseph, a bonfire engulfs satirical sculptures in this city in eastern Spain.
[ترجمه گوگل]یک هفته آتش بازی و جشن به افتخار سنت جوزف، یک آتش سوزی مجسمه های طنز را در این شهر در شرق اسپانیا فرا می گیرد
[ترجمه ترگمان]پس از یک هفته آتش بازی و جشن و سرور به افتخار سنت جوزف، یک آتش بازی در این شهر در شرق اسپانیا رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr Baucus also supports capping this perk, though not abolishing it.
[ترجمه گوگل]آقای Baucus نیز از محدود کردن این امتیاز حمایت می‌کند، هرچند آن را لغو نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]آقای \"Baucus\" نیز از سرپوش گذاری این روز، اگرچه از بین بردن آن پشتیبانی نمی کند، حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective:To study clinical effect of chitosan as pulp capping agent on vital pulpotomy to deciduous teeth.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر بالینی کیتوزان به عنوان عامل پوشاننده پالپ بر روی پالپوتومی حیاتی دندان های شیری
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر بالینی کیتوزان به عنوان عامل محدود کنندگی خمیر کاغذ بر روی pulpotomy حیاتی به دندان های deciduous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The students stir restlessly in their seats, shuffling their papers and capping their pens.
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان در صندلی‌های خود بی‌قرار تکان می‌خورند، کاغذهایشان را به هم می‌زنند و قلم‌هایشان را می‌بندند
[ترجمه ترگمان]دانشجویان با بی قراری در صندلی های خود وول می خورند، کاغذهای خود را جمع می کنند و pens را پر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The council's overall spending can rise by 4 percent. in April before Northumberland risks charge capping.
[ترجمه گوگل]هزینه های کلی شورا می تواند 4 درصد افزایش یابد در ماه آوریل قبل از اینکه نورثامبرلند در معرض خطر محدودیت هزینه باشد
[ترجمه ترگمان]هزینه های کلی شورا می تواند تا ۴ درصد افزایش یابد در ماه آوریل، قبل از آنکه دیوک آو نورثامبرلند به خطر بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوشش (اسم)
gear, roof, span, shield, cover, armature, coverage, envelopment, coating, covering, overlay, sconce, mantle, robe, capsule, theca, camouflage, capping, sheathing, casing, tunic, casement, incrustation, gaberdine, coverture, shroud, envelope, shale, integument, involucre, involucrum, revetment, roofing

سر پوش (اسم)
lead, valve, cover, covering, cap, lid, capsule, capping, valve cap

کلاه سازی (اسم)
capping

اندود سازی (اسم)
capping

تخصصی

[عمران و معماری] کلاهک گذاری
[زمین شناسی] سرپوشاننده/ کلاهک الف) مترادفی برای روباره (زمین شناسی اقتصادی) است که معمولاً برای مواد یکپارچه شده بکار می رود. ب) مترادفی برای کلاهک آهنی (gossan).
[آب و خاک] پوشش سطحی سفت

پیشنهاد کاربران

پایانی
A capping scene of a sequence
صحنه پایانی یک سکانس
capping ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: روپوشانی
تعریف: آخرین مرحلة دفن پسماند در خاکچال که در آن روی پسماند را با خاک می پوشانند
محدود کردن

بپرس