1. he capped his performance with a song
او نمایش خود را با ارائه آوازی به اوج رساند.
2. he capped the bottle and put it back in the refrigerator
او در بطری را گذاشت و آن را دوباره در یخچال قرار داد.
3. we capped verses for two hours
دو ساعت با هم مشاعره کردیم.
4. snow had capped the mountains
برف نوک کوه ها را فرا گرفته بود.
5. the cake was coated with chocolate and capped with a sour cherry
کیک با لایه ای از شکلات پوشیده شده بود و آلبالویی بر نوک آن قرار داشت.