capo

/ˈkɑːpoʊ//ˈkɑːpəʊ/

(موسیقی) کاپو (اسبابی که برای کشیدن و کوتاه کردن تارها، روی بدنه ی ساز تعبیه می کنند)، دماغک، (ایتالیایی) رئیس تبهکاران، سردسته ی مافیا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: capos
• : تعریف: a device that is fastened around the fingerboard of a guitar or similar instrument to uniformly change the key of the strings.
اسم ( noun )
حالات: capos
• : تعریف: a leader of an organized crime ring such as the Mafia.

جمله های نمونه

1. Westwards, the road follows a tortuous route towards Capo Spartivento on the southern tip of the island.
[ترجمه گوگل]به سمت غرب، جاده مسیری پر پیچ و خم را به سمت کاپو اسپارتیونتو در انتهای جنوبی جزیره دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]این جاده، مسیر پرپیچ و خم را به سوی کاپو Spartivento در نوک جنوبی جزیره دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Capo Boi, a small cape tucked into the eastern curve of the bay, is certainly one of the loveliest.
[ترجمه گوگل]Capo Boi، شنل کوچکی که در منحنی شرقی خلیج قرار گرفته است، مطمئنا یکی از دوست‌داشتنی‌ترین آنهاست
[ترجمه ترگمان]کاپو Boi، یک شنل کوچک که در پیچ شرقی خلیج فرورفته است، قطعا یکی از زیباترین جاها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The capo - mafioso sighed. " Well, then, marriage it will have to be.
[ترجمه گوگل]کاپو - مافیوز آهی کشید "خب، پس ازدواج باید باشد
[ترجمه ترگمان]The - mafioso آه کشید و گفت: \" خوب، پس ازدواج لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People turned to their local capo - mafioso for help in every emergency.
[ترجمه گوگل]مردم برای کمک در هر شرایط اضطراری به کاپو - مافیوز محلی خود مراجعه کردند
[ترجمه ترگمان]مردم برای کمک در هر شرایط اضطراری به capo محلی خود مراجعه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A tight nut ( or capo ) will cause the string's pitch to change in step rather evenly.
[ترجمه گوگل]یک مهره محکم (یا کاپو) باعث می شود که گام سیم به طور یکنواخت تغییر کند
[ترجمه ترگمان]یک مهره محکم (یا capo)باعث می شود که گام نخ به طور مساوی تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. CAPO is also responsible for advising Force members on how complaints can be prevented.
[ترجمه گوگل]CAPO همچنین مسئول مشاوره اعضای نیرو در مورد نحوه جلوگیری از شکایات است
[ترجمه ترگمان]CAPO همچنین مسئول مشاوره دادن به اعضای نیروی ویژه در مورد چگونگی پیش گیری از شکایات می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These special excursions are bookable in resort, please see your Citalia Representative at the Capo Boi.
[ترجمه گوگل]این سفرهای ویژه در استراحتگاه قابل رزرو هستند، لطفاً به نماینده سیتالیا خود در کاپو بوی مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]این excursions های خاص در محل استراحت هستند، لطفا Representative Citalia را در the Boi ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He comes over as what he might well be - a paid-up member, if not a capo, in the Mafia.
[ترجمه گوگل]او به عنوان چیزی که ممکن است باشد - یک عضو پولدار، اگر نه یک کاپو، در مافیا ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر کاری که ممکنه بهش پول داده بشه میاد، اگه رئیس مافیا نباشه، به مافیا مربوط میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. High - frequency inducing brazing equipment and technology of electromagnetic change valve end capo is introduced and analyzed.
[ترجمه گوگل]تجهیزات لحیم کاری القا کننده فرکانس بالا و فناوری کاپو انتهایی شیر تغییر الکترومغناطیسی معرفی و تحلیل شده است
[ترجمه ترگمان]تجهیزات brazing و تکنولوژی القای الکترومغناطیسی با فرکانس بالا معرفی و آنالیز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Briggs, Martin. Muhammadan Architecture in Egypt and Palestine . New York : Capo, reprint 197
[ترجمه گوگل]بریگز، مارتین معماری محمدی در مصر و فلسطین نیویورک: کاپو، تجدید چاپ 197
[ترجمه ترگمان]بری گز، مارتین معماری Muhammadan در مصر و فلسطین نیویورک: کاپو، reprint ۱۹۷
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the lower right corner is mineralized bony matrix containing the typical black CaPO 4 ( apatite ) crystals.
[ترجمه گوگل]در گوشه پایین سمت راست ماتریس استخوانی معدنی حاوی بلورهای معمولی سیاه CaPO 4 (آپاتیت) قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در گوشه سمت راست پایینی، یک ماتریس استخوانی است که حاوی بلوره ای black ۴ (آپاتیت)معمولی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In his new book "American Wasteland: How America Throws Away Nearly Half of Its Food" (Da Capo Press), Jonathan Bloom makes the case that curbing food waste isn't just about cleaning your plate.
[ترجمه گوگل]جاناتان بلوم در کتاب جدید خود "سرزمین بایر آمریکایی: چگونه آمریکا تقریباً نیمی از غذای خود را دور می ریزد" (دا کاپو چاپ)، این موضوع را بیان می کند که محدود کردن هدر رفت غذا فقط به تمیز کردن بشقاب شما نیست
[ترجمه ترگمان]در کتاب جدیدش \" Wasteland آمریکایی: چگونه آمریکا تقریبا نیمی از مواد غذایی آن را به خود اختصاص می دهد (Da Press)، جاناتان بلوم، این موضوع را مطرح می کند که کنترل مواد غذایی تنها در مورد تمیز کردن بشقاب شما نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• device for changing the tone of a stringed instrument

پیشنهاد کاربران

CAPO means "Mafia Boss. " CAPO is a term used to refer to a boss in the mafia. Other words for "boss, " especially in gangland and organized crime circles, include: Baas
رئیس مافیا
سردسته مافیای ایتالیایی همان :
Italian mob boss

بپرس