capitulations

انگلیسی به انگلیسی

• set of conditions

پیشنهاد کاربران

کاپیتولاسیون
1. To surrender, especially after negotiation or under agreed conditions
– Persian: تسلیم شدن ( اغلب پس از مذاکره یا با شروطی )
– This is the primary and original meaning of the word.
2. To stop resisting; to give in or yield ( figuratively )
...
[مشاهده متن کامل]

– Persian: کوتاه آمدن، پذیرفتن بدون مقاومت ( به صورت استعاری )
- - -
### 10 Natural Sentences with Different Uses of "Capitulate" ( English Persian )
1. After weeks of siege, the enemy finally capitulated to the advancing army.
پس از هفته ها محاصره، دشمن سرانجام به ارتش پیشروی کننده تسلیم شد.
2. She refused to capitulate to the pressure from her family to get married.
او از تسلیم شدن در برابر فشار خانواده اش برای ازدواج خودداری کرد.
3. The CEO eventually capitulated to the demands of the striking workers.
مدیرعامل سرانجام در برابر خواسته های کارگران اعتصابی کوتاه آمد.
4. The city capitulated only after the water supply was cut off.
شهر تنها پس از قطع شدن آب تسلیم شد.
5. I didn’t want to go to the party, but I capitulated when my friends insisted.
نمی خواستم به مهمانی بروم، اما وقتی دوستانم اصرار کردند، کوتاه آمدم.
6. The government refused to capitulate to international pressure.
دولت از تسلیم شدن در برابر فشارهای بین المللی خودداری کرد.
7. They argued for hours before he finally capitulated and apologized.
آن ها ساعت ها بحث کردند تا اینکه او بالاخره تسلیم شد و عذرخواهی کرد.
8. The general would rather die than capitulate to the enemy.
ژنرال ترجیح می داد بمیرد تا اینکه به دشمن تسلیم شود.
9. Her parents wouldn’t capitulate, even after she begged them for weeks.
والدینش حتی پس از اینکه هفته ها از آن ها التماس کرد، کوتاه نیامدند.
10. Facing public outrage, the company capitulated and reversed its decision.
با توجه به خشم عمومی، شرکت تسلیم شد و تصمیمش را پس گرفت.
### 🌿 واژه: capitulate
### 📚 ریشه شناسی ( Etymology ) :
capitulate ← از زبان لاتین capitulāre ← از capitulum ( به معنی: بخش، فصل ) ← از caput ( به معنی: سر )
- - -
### 🧠 تجزیه ریشه ای:
1. caput ( لاتین ) :
معنی: سر
این ریشه در بسیاری از کلمات آمده، مثل: captain ( فرمانده ) ، capital ( پایتخت یا اصلی ترین ) ، decapitate ( سر بریدن )
2. capitulum ( کوچک شده caput ) :
معنی تحت اللفظی: "سر کوچک"
در عمل، به "فصل های کتاب" یا "بندهای قرارداد" اطلاق می شد. چون هر فصل یا بند یک موضوع �اصلی� داشت ( مثل سر برای بدن ) .
3. capitulāre ( فعل ) :
معنی: بندبند کردن، فصل بندی کردن، یا به شکل قراردادی بندهایی را تنظیم کردن
4. capitulate ( در فرانسوی و انگلیسی میانه ) :
در اصل: قبول کردن شرایطی که بندبند تنظیم شده اند ( مثل قرارداد صلح )
معنای امروزی: تسلیم شدن، به ویژه با پذیرفتن شرایط طرف مقابل
- - -
### 📌 نتیجه ی معنایی:
capitulate یعنی:
�تسلیم شدن طبق بندهای مشخص شده� → که در طول زمان کوتاه شده و فقط به معنای �تسلیم شدن� به کار می رود، حتی بدون قرارداد.
- - -
### 🎯 نمونه کاربرد:
The general capitulated after days of siege.
�فرمانده بعد از چند روز محاصره تسلیم شد. �
( یعنی احتمالاً طبق شرایطی که دشمن تعیین کرده بود. )
chatgpt

قضاوت سپاری