capitulation

/kəˌpɪt͡ʃəˈleɪʃn̩//kəˌpɪt͡ʃʊˈleɪʃn̩/

معنی: سرسپردگی، تسلیم، کاپیتولاسیون، عهد نامه تسلیم
معانی دیگر: تسلیم مشروط (به دشمن)، سرفرود آوری، دست کشی از، تمکین، شرح رئوس مطالب، خلاصه ی موضوع، لب مطلب، قرارداد، عهد نامه، سند قرارداد، متن عهدنامه، توافقنامه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of surrendering or acquiescing.
مشابه: submission, surrender

(2) تعریف: a document containing the terms or specified conditions of surrender.

(3) تعریف: a list of main headings or parts of a subject.

جمله های نمونه

1. the capitulation agreement was signed in a tent
قرار داد تسلیم در یک چادر امضا شد.

2. the prime minister's capitulation to the demands of the deputies
تمکین نخست وزیر نسبت به خواسته های نمایندگان

3. His capitulation has been condemned by some comfortable historians, unthreatened by a London mob and remote from Stapledon's horrifying end.
[ترجمه گوگل]تسلیم شدن او توسط برخی از مورخان راحت محکوم شده است، بدون تهدید توسط یک اوباش لندن و دور از پایان وحشتناک Stapledon
[ترجمه ترگمان]تاریخ تسلیم او توسط برخی از مورخین راحت که توسط گروهی از مردم لندن به قتل رسیده اند محکوم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its cadres were decimated, whether through discouragement, capitulation, imprisonment, or outright murder.
[ترجمه گوگل]کادرهای آن از طریق دلسردی، تسلیم، زندان یا قتل آشکار نابود شدند
[ترجمه ترگمان]اعضای آن تلف شدند، خواه از طریق سرخوردگی، تسلیم، حبس، یا قتل علنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In this case the capitulation may contain other than military stipulations.
[ترجمه گوگل]در این مورد کاپیتولاسیون ممکن است شامل مقررات دیگری غیر از نظامی باشد
[ترجمه ترگمان]در این مورد تسلیم می تواند به غیر از شرط های نظامی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Investor capitulation is one of the final signs he looks for at a bear - market bottom.
[ترجمه گوگل]تسلیم سرمایه گذار یکی از نشانه های نهایی است که او در پایین ترین سطح بازار به دنبال آن است
[ترجمه ترگمان]تسلیم سرمایه گذار یکی از نشانه های نهایی است که او در پایین بازار خرس به آن نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Violation of the terms of a capitulation by individuals is punishable as a war crime.
[ترجمه گوگل]نقض شرایط کاپیتولاسیون توسط افراد به عنوان جنایت جنگی قابل مجازات است
[ترجمه ترگمان]تخطی از شرایط تسلیم افراد به عنوان یک جرم جنگی قابل مجازات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were protected until the capitulation of the fort.
[ترجمه گوگل]آنها تا زمان تسلیم قلعه محافظت شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها تا the دژ محفوظ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bloodshed lasted beyond the German capitulation in the Netherlands and Denmark on 5 May 1945 and even beyond Germany's general surrender on 8 May 194
[ترجمه گوگل]این خونریزی فراتر از تسلیم آلمان در هلند و دانمارک در 5 مه 1945 و حتی فراتر از تسلیم عمومی آلمان در 8 مه 194 ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]خونریزی از تسلیم آلمان در هلند و دانمارک در ۵ مه ۱۹۴۵ و حتی فراتر از تسلیم عمومی آلمان در ۸ مه ۱۹۴ به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Talk about capitulation! Judging from my mailbag following last week's coverage of the Case-Shiller housing numbers, almost nobody has a good word to say about the real estate market any more.
[ترجمه گوگل]صحبت از کاپیتولاسیون! با قضاوت از کیف پستی من پس از پوشش هفته گذشته اعداد مسکن کیس-شیلر، تقریباً هیچ کس دیگر حرف خوبی برای گفتن در مورد بازار املاک و مستغلات ندارد
[ترجمه ترگمان]در مورد تسلیم صحبت کنید! با قضاوت از mailbag من در هفته گذشته از ارقام مسکن مورد نظر، تقریبا هیچ کس یک کلمه خوب برای گفتن در مورد بازار املاک و مستغلات ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bear markets often end not in capitulation but stupefaction.
[ترجمه گوگل]بازارهای نزولی اغلب نه به تسلیم، بلکه به حیرت ختم می‌شوند
[ترجمه ترگمان]بازارهای خرس اغلب در تسلیم و تسلیم قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So for capitulation to happen, markets will have to be hit by a big, negative news event, and for the rebound to be sustainable, the overall environment would have to improve.
[ترجمه گوگل]بنابراین برای اینکه تسلیم شدن اتفاق بیفتد، بازارها باید تحت تاثیر یک رویداد خبری بزرگ و منفی قرار بگیرند و برای اینکه این بازگشت پایدار باشد، محیط کلی باید بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]بنابراین برای تسلیم شدن، بازارها باید با یک رویداد خبر بزرگ و منفی برخورد کنند، و برای احیای مجدد، محیط کلی باید بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is during capitulation that a selloff course, and prices begin to feel for bottom.
[ترجمه گوگل]در حین تسلیم است که روند فروش کاهش می یابد و قیمت ها شروع به کاهش می کنند
[ترجمه ترگمان]در زمان تسلیم شدن است که یک دوره selloff و قیمت ها شروع به احساس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Kai - shek leadership opposed the outright capitulation which it knew the entire nation would never accept.
[ترجمه گوگل]رهبری کای شک با تسلیم آشکار مخالفت کرد که می دانست کل ملت هرگز آن را نمی پذیرد
[ترجمه ترگمان]رهبری کای - با تسلیم کامل که همه مردم کشور هرگز آن را قبول نمی کردند مخالف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرسپردگی (اسم)
surrender, loyalty, allegiance, devotion, fidelity, commitment, faithfulness, troth, capitulation, committal

تسلیم (اسم)
surrender, submission, resignation, livery, deference, prehension, quietism, capitulation, delivery, rendition, passover, rendering

کاپیتولاسیون (اسم)
capitulation

عهدنامه تسلیم (اسم)
capitulation

تخصصی

[حقوق] کاپیتالاسیون، حق قضاوت کنسولی، (شرایط) عهد نامه، تسلیم

انگلیسی به انگلیسی

• surrender, giving in under agreed conditions

پیشنهاد کاربران

داوسِپارِش
( Dāvsepāresh )
۱. تسلیم ۲. پیمان تسلیم ۳. رئوس مطالب. خلاصه ۴. کاپیتولاسیون
مثال:
The capitulation agreement was signed in a tent.
قرارداد تسلیم {یا کاپیتولاسیون} در داخل یک چادر امضا شد.
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
تسلیم
تسلیم فرآیند فروش دارایی ها یا ارزهای دیجیتال با ضرر قابل توجه است.
1 -
Capitulation is an agreement in time of war for the surrender to a hostile armed force of a particular body of troops, a town or a territory
کاپیتولاسیون توافقی در زمان جنگ برای تسلیم شدن به یک نیروی مسلح متخاصم، یک شهر یا یک سرزمین است.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
A capitulation is a treaty or unilateral contract by which a sovereign state relinquishes jurisdiction within its borders over the subjects of a foreign state. As a result, the foreign subjects are immune, for most civil and criminal purposes, from actions by courts and other governmental institutions in the state that makes the capitulation
کاپیتولاسیون یا قضاوت سپاری سپردن حق رسیدگی قضایی به جرایم اتباع و شهروندان یک کشور خارجی به نماینده حقوقی آن کشور است.
کاپیتولاسیون که به آن قضاوت کنسولی نیز می گویند، در حقوق بین الملل به معنای هر گونه موافقت نامه ای است که در آن کشوری به کشور دیگر اجازه می دهد که از قوانین قضایی خود برای تمامی اتباع خود ( نه فقط دیپلمات ها ) که در داخل مرزهای آن کشور زندگی می کنند استفاده کند. کاپیتولاسیون ( به معنی مثبت کلمه ) چیزی شبیه حقوق برون مرزی است. حقوقی که کشوری به اتباع کشور دیگر که در خاک آن سکنی دارند اعطا می کند و آن ها را از حاکمیت محاکم محلی معاف می نماید. امروزه بر پایه قرارداد وین درباره روابط سیاسی تنها نمایندگان سیاسی دولت ها در کشورهای دیگر و نمایندگان دولت در سازمان ملل متحد از چنین حقی با عنوان مصونیت دیپلماتیک برخوردار می باشند.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Capitulation_(surrender)• https://en.wikipedia.org/wiki/Capitulation_(treaty)• https://www.oxfordlearnersdictionaries.com/definition/english/capitulation?q=capitulation
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : capitulate
✅️ اسم ( noun ) : capitulation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
تسلیم نامه

بپرس