1. capitalization of profit
تبدیل سود به سرمایه
2. capitalization ratio
ضریب دارایی به سرمایه
3. the capitalization of proper nouns
آغاز کردن اسامی خاص با حروف بزرگ
4. She made four mistakes in grammar, capitalization and punctuation.
[ترجمه گوگل]او چهار اشتباه در گرامر، حروف بزرگ و نقطه گذاری مرتکب شد
[ترجمه ترگمان]چهار اشتباه در دستور زبان، بزرگ نویسی حروف و نقطه گذاری به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Thus, the appropriate capitalization rate for any financial asset is a function of the riskiness of the asset.
[ترجمه گوگل]بنابراین، نرخ مناسب سرمایه برای هر دارایی مالی تابعی از ریسک پذیری دارایی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، نرخ سرمایه گذاری مناسب برای هر دارایی مالی تابعی از riskiness دارایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This procedure, known as the capitalization of costs, also increases net income.
[ترجمه گوگل]این روش که به عنوان سرمایه گذاری هزینه ها شناخته می شود، درآمد خالص را نیز افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]این روش، که به عنوان سرمایه گذاری در هزینه ها شناخته می شود، همچنین درآمد خالص را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Capitalization occurs only where normal according to grammatical rules.
[ترجمه گوگل]حروف بزرگ فقط در جاهایی که طبق قواعد گرامری عادی باشد اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]Capitalization تنها در جایی رخ می دهد که طبق قواعد دستوری نرمال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The exact stake depends on the market capitalization of the company when it begins publicly trading.
[ترجمه گوگل]سهام دقیق به ارزش بازار شرکت هنگام شروع تجارت عمومی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]سهام دقیق به سرمایه گذاری در بازار شرکت بستگی دارد زمانی که این شرکت شروع به خرید و فروش عمومی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Microsoft and Oracle, for example, command massive market capitalization in stock market.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مایکروسافت و اوراکل در بازار سهام دارای ارزش زیادی هستند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، مایکروسافت و Oracle، سرمایه گذاری در بازار را در بازار سهام تحت نظر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Anatomising the connote of capitalization rate and arising a view that capitalization rate should be the add of industry fiducial return and opportunity interest and less than industry IRR.
[ترجمه گوگل]تشریح مفهوم نرخ سرمایه و ایجاد دیدگاهی مبنی بر اینکه نرخ سرمایه باید افزوده بازده اعتباری صنعت و بهره فرصت و کمتر از IRR صنعت باشد
[ترجمه ترگمان]توجه به نرخ سرمایه گذاری را افزایش داده و از این نظر ناشی می شود که نرخ سرمایه گذاری باید به اضافه کردن اعتبار صنعت و منافع فرصت و کم تر از IRR صنعت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Capitalization Of all writing-related issues, people get most creative with capitalization.
[ترجمه گوگل]حروف بزرگ از میان همه مسائل مربوط به نوشتن، افراد با حروف بزرگ خلاقیت بیشتری به دست می آورند
[ترجمه ترگمان]Capitalization از تمام مسایل مربوط به نوشتن، افراد با سرمایه گذاری در سرمایه گذاری خلاق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The first concern is determining the appropriate earnings to be capitalized. the second is determining the appropriate capitalization rate.
[ترجمه گوگل]اولین نگرانی، تعیین سود مناسب برای سرمایه گذاری است دوم تعیین نرخ مناسب سرمایه است
[ترجمه ترگمان]اولین نگرانی تعیین درآمد مناسب برای سرمایه گذاری است دوم تعیین نرخ سرمایه گذاری مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Such speculative gains were seen as more often lying in the property market than in industrial capitalization.
[ترجمه گوگل]چنین سودهای سفتهبازی اغلب در بازار املاک نهفته در سرمایه صنعتی دیده میشد
[ترجمه ترگمان]چنین دستاوردهای نظری اغلب در بازار دارایی بیشتر از سرمایه گذاری در شرکت های صنعتی دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But the two of them had had a falling-out on the night of the capitalization party.
[ترجمه گوگل]اما آن دو در شب جشن بزرگ با هم درگیر شده بودند
[ترجمه ترگمان]اما هر دوی آن ها در شب مهمانی capitalization در حال افتادن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Early in 199 he intended to raise the minimum share price and other financial measures, such as market capitalization.
[ترجمه گوگل]او در اوایل سال 199 قصد داشت حداقل قیمت سهام و سایر اقدامات مالی مانند ارزش بازار را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]در ابتدای سال ۱۹۹ او قصد داشت حداقل قیمت سهام و دیگر اقدامات مالی مانند سرمایه گذاری در بازار را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید