capitalism

/ˈkæpətəˌlɪzəm//ˈkæpɪtəlɪzəm/

معنی: سرمایه گرایی، رژیم سرمایه داری
معانی دیگر: (اقتصاد) سرمایه بر (نیازمند به سرمایه گذاری زیاد و معمولا کارگر کم - در مقایسه با labor-intensive یا کاربر که نیاز به کارگران زیاد دارد)، نظام سرمایه داری، مایه سالاری (نظام اقتصادی که در آن ابزار تولید و توزیع و زمین و غیره متعلق به شهروند است نه دولت و هدف به دست آوردن سود در محیط رقابت آزاد و ازدیاد سرمایه و گسترش فرآوری است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an economic system in which the means of production and distribution are privately owned and prices are chiefly determined by open competition in a free market.
مشابه: competition, free enterprise, free market, laissez faire

- The individual's right to pursue material wealth with little interference from government is considered one of the tenets of capitalism.
[ترجمه گوگل] حق افراد برای دستیابی به ثروت مادی با دخالت اندک دولت یکی از اصول سرمایه داری تلقی می شود
[ترجمه ترگمان] حق فرد برای دنبال کردن ثروت مادی با دخالت کمی از سوی دولت یکی از اصول سرمایه داری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. communism and capitalism are two entirely different ideologies
کمونیسم و کاپیتالیسم دو مرام کاملا متفاوت هستند.

2. an acrid criticism of capitalism
انتقاد تلخ از نظام سرمایه داری

3. free competition is the essence of capitalism
رقابت آزاد جوهر کاپیتالیسم است.

4. the country was oscillating between the poles of socialism and capitalism
کشور میان دو نیروی متضاد سوسیالیسم و سرمایه داری نوسان می کرد.

5. The essence of his argument is that capitalism cannot succeed.
[ترجمه گوگل]اصل بحث او این است که سرمایه داری نمی تواند موفق شود
[ترجمه ترگمان]ماهیت استدلال او این است که سرمایه داری نمی تواند موفق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We used to believe that capitalism would soon die out.
[ترجمه گوگل]ما قبلاً معتقد بودیم که سرمایه داری به زودی از بین خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]ما قبلا باور داشتیم که سرمایه داری به زودی از بین خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She declaimed against the evils of capitalism.
[ترجمه گوگل]او علیه شرارت سرمایه داری اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]او درباره مضرات سرمایه داری به بحث و جدل می پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was always preaching the virtues of capitalism.
[ترجمه گوگل]او همیشه فضایل سرمایه داری را تبلیغ می کرد
[ترجمه ترگمان]او همیشه فضایل سرمایه داری را موعظه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Young people renounced capitalism in favour of peace and love.
[ترجمه گوگل]جوانان سرمایه داری را به نفع صلح و عشق کنار گذاشتند
[ترجمه ترگمان]جوانان سرمایه داری را به نفع صلح و عشق محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some say that capitalism and socialism will eventually converge.
[ترجمه roozbeh moradi] برخی بر این باورند که در نهایت سرمایه داری و جامعه گرایی همگرایی می یابند.
|
[ترجمه گوگل]برخی می گویند سرمایه داری و سوسیالیسم در نهایت به هم نزدیک خواهند شد
[ترجمه ترگمان]برخی می گویند کاپیتالیسم و سوسیالیسم در نهایت به هم نزدیک خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Capitalism has been reformed almost out of all recognition.
[ترجمه گوگل]سرمایه داری تقریباً بدون هیچ شناختی اصلاح شده است
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری تقریبا از همه جهت به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Marx and his followers were convinced that capitalism would destroy itself.
[ترجمه گوگل]مارکس و پیروانش متقاعد شده بودند که سرمایه داری خود را نابود خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]مارکس و پیروانش معتقد بودند که سرمایه داری خودش را نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Capitalism stresses innovation, competition and individualism.
[ترجمه گوگل]سرمایه داری بر نوآوری، رقابت و فردگرایی تاکید دارد
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری بر نوآوری، رقابت و فردگرایی تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The organization was dedicated to the overthrow of capitalism.
[ترجمه گوگل]این سازمان وقف سرنگونی سرمایه داری بود
[ترجمه ترگمان]این سازمان به سرنگونی سرمایه داری اختصاص داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. By its very nature, capitalism involves exploitation of the worker.
[ترجمه roozbeh moradi] سرمایه داری، بدلیل سرشتش، بهره کشی از کارگر را در دل خود جای داده است.
|
[ترجمه گوگل]سرمایه داری در ذات خود مستلزم استثمار کارگر است
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری با ماهیت خود، استثمار کارگران را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He rails against the iniquities of capitalism.
[ترجمه گوگل]او علیه بی‌انصافی‌های سرمایه‌داری انتقاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]او بر علیه the کاپیتالیسم پافشاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرمایه گرایی (اسم)
capitalism

رژیم سرمایه داری (اسم)
capitalism

انگلیسی به انگلیسی

• economic system based on competition between businesses
capitalism is an economic and political system in which property, business, and industry are owned by private individuals and not by the state.

پیشنهاد کاربران

( نظام ) سرمایه داری
مثال:
Gradgrind embodies the spirit of industrial capitalism
�گرادگریند� مظهر کاپیتالیسم و سرمایه داری صنعتی است.
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: سرمایهداری

⚫ نگارش به خط لاتین: Sarmāyedāry

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

نظام سرمایه داری
🐌🦋
capitalism ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: سرمایه داری
تعریف: نظامی اقتصادی مبتنی بر کارِ مزدبرانه و تولید محصول و عرضۀ خدمات برای فروش و مبادله و به دست آوردن سود در ابعادی فراتر از تأمین نیازهای بلافصل تولیدکننده
سرمایه سالاری
واژه ی سرمایه سالاری، حکمرانی منطق سرمایه را بهتر نشان می دهد.
سرمایه سالاری

بپرس