capital intensive


(اقتصاد)، اندوخته ی شرکت (که از سود یا درآمدهای مستقیم ناشی نشده باشد)

جمله های نمونه

1. As agriculture became more capital intensive, many farm labourers moved to the towns and cities to look for work.
[ترجمه گوگل]همانطور که کشاورزی سرمایه فشرده تر شد، بسیاری از کارگران مزرعه برای جستجوی کار به شهرها و شهرها نقل مکان کردند
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه کشاورزی متمرکز است، بسیاری از کارگران کشاورزی به شهرها و شهرها نقل مکان کرده اند تا به دنبال کار بگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The production system is more capital intensive and rigid, making modifications expensive.
[ترجمه گوگل]سیستم تولید سرمایه بر و سفت و سخت تر است و تغییرات را گران می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم تولید بسیار متمرکز و سخت است و اصلاحات را گران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Larger capital intensive firms equally benefit from the reduced levels of uncertainty surrounding their future investment plans.
[ترجمه گوگل]شرکت های سرمایه بر بزرگتر به همان اندازه از کاهش سطح عدم اطمینان پیرامون برنامه های سرمایه گذاری آتی خود سود می برند
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ تر سرمایه گذاران از سطوح پایین عدم قطعیت حول طرح های سرمایه گذاری آتی خود بهره می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mining industry, as a capital intensive industry, requires amount of capital investment in its development process.
[ترجمه گوگل]صنعت معدن به عنوان یک صنعت سرمایه بر در فرآیند توسعه خود نیازمند سرمایه گذاری سرمایه است
[ترجمه ترگمان]صنعت معدن کاری به عنوان یک صنعت متمرکز سرمایه، نیازمند سرمایه گذاری سرمایه ای در فرآیند توسعه آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Meanwhile, real estate industry is a capital intensive industry. Its number of operating money is larger than other industries.
[ترجمه گوگل]در این میان صنعت املاک و مستغلات یک صنعت سرمایه بر است تعداد پول عملیاتی آن بیشتر از سایر صنایع است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، صنعت املاک و مستغلات یک صنعت متمرکز سرمایه است تعداد پول عملیاتی آن بزرگ تر از دیگر صنایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our business idea: international operations, capital intensive.
[ترجمه گوگل]ایده کسب و کار ما: عملیات بین المللی، سرمایه فشرده
[ترجمه ترگمان]ایده کسبوکار ما: عملیات های بین المللی، سرمایه فشرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The industry is a capital intensive industry while the industry is a truly labour - intensive industry.
[ترجمه گوگل]این صنعت یک صنعت سرمایه بر است در حالی که صنعت یک صنعت واقعاً نیروی کار است
[ترجمه ترگمان]این صنعت یک صنعت متمرکز سرمایه است در حالی که این صنعت یک صنعت واقعا کار فشرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As capital intensive industry, the capital support is needed for the real estate industry.
[ترجمه گوگل]به عنوان صنعت سرمایه بر، حمایت سرمایه برای صنعت املاک و مستغلات مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک صنعت متمرکز سرمایه، پشتیبانی سرمایه برای صنعت املاک و مستغلات مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Those in capital intensive industries are skilled at applying return on investment and breakeven analyses.
[ترجمه گوگل]کسانی که در صنایع سرمایه بر هستند در اعمال بازده سرمایه گذاری و تحلیل های سربه سر مهارت دارند
[ترجمه ترگمان]کسانی که در صنایع متمرکز سرمایه کار می کنند در استفاده از تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری و breakeven مهارت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under the new competition environment, as a capital intensive industry, power industry needs substantive financial support for its survival and development.
[ترجمه گوگل]در فضای رقابتی جدید، به عنوان یک صنعت سرمایه بر، صنعت برق برای بقا و توسعه خود نیاز به حمایت مالی اساسی دارد
[ترجمه ترگمان]در محیط رقابتی جدید، به عنوان یک صنعت متمرکز، صنعت برق به حمایت مالی اساسی برای بقا و توسعه نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Real estate belongs to capital intensive industry and needs a large amount of capital. To support the development of real estate industry, China has introduced pre-sale system from Hong Kong.
[ترجمه گوگل]املاک و مستغلات متعلق به صنعت سرمایه بر است و نیاز به سرمایه زیادی دارد برای حمایت از توسعه صنعت املاک و مستغلات، چین سیستم پیش فروش را از هنگ کنگ معرفی کرده است
[ترجمه ترگمان]املاک و مستغلات به صنعت متمرکز سرمایه تعلق دارد و به مقدار زیادی سرمایه نیاز دارد برای حمایت از توسعه صنعت املاک و مستغلات، چین سیستم پیش از فروش از هنگ کنگ را معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shoes are labor intensive and wheat is capital intensive.
[ترجمه گوگل]کفش ها کار فشرده و گندم سرمایه بر هستند
[ترجمه ترگمان]کفش ها فشرده کار می کنند و گندم بسیار متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You should note that this project is highly capital intensive.
[ترجمه گوگل]باید توجه داشته باشید که این پروژه بسیار سرمایه بر است
[ترجمه ترگمان]باید توجه داشته باشید که این پروژه بسیار متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These incinerators are costly to run and capital intensive in cost and require large chimney stacks.
[ترجمه گوگل]راه اندازی این زباله سوزها پرهزینه و هزینه زیادی دارند و به دودکش های بزرگ نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]این incinerators پرهزینه هستند و هزینه زیادی دارند و به هزینه زیادی نیاز دارند و به دودکش های بزرگ نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] سرمایه بر
[ریاضیات] سرمایه بر، سرمایه طلب

انگلیسی به انگلیسی

• term describing industries that employ relatively few laborers but use expensive equipment

پیشنهاد کاربران

سرمایه طلب
نیازمند سرمایه زیاد
capital - intensive ( مدیریت - مدیریت پروژه )
واژه مصوب: سرمایه بَر
تعریف: ویژگی پروژه ها و صنایعی که به سرمایه گذاری فراوان نیاز دارند، مانند خودروسازی و استخراج نفت و صنایع فولاد
سرمایه بر.
صنعتی که نیازمند منابع قابل توجه مالی است.

بپرس