1. the capillary tube in a thermometer
مویینه ی گرماسنج
2. All the instruments are made from glass capillary tubing.
[ترجمه گوگل]تمام ابزارها از لوله مویرگی شیشه ای ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]تمام ابزار از لوله های سیلیکونی ساخته شده از شیشه ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The efferent glomerular capillaries form a capillary plexus surrounding the proximal tubules.
[ترجمه گوگل]مویرگ های گلومرولی وابران یک شبکه مویرگی را در اطراف لوله های پروگزیمال تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]مویرگ ها بستری از مویرگ ها شبکه ای از مویرگ ها را شکل می دهند که لوله های proximal مجاور را احاطه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Bending machine Blowlamp For soldered capillary fittings, a blowlamp is necessary.
[ترجمه گوگل]دستگاه خم کن Blowlamp برای اتصالات مویرگی لحیم کاری شده، یک بادکن ضروری است
[ترجمه ترگمان]برای استحکام بخشیدن به لوله های تعبیه شده، یک blowlamp ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The base can also be used to hold capillary matting or moist grit for plants that require humid air.
[ترجمه گوگل]این پایه همچنین می تواند برای نگهداری مات مویرگی یا شن مرطوب برای گیاهانی که به هوای مرطوب نیاز دارند استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این پایه می تواند برای نگه داشتن یک پادری و یا سنگریزه های مرطوب برای گیاهان استفاده شود که به هوای مرطوب نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. With capillary fittings, you can use a blowlamp to melt the solder.
[ترجمه گوگل]با اتصالات مویرگی، می توانید از دمنده برای ذوب لحیم استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]با اتصالات سیناپسی، می توانید از یک blowlamp برای ذوب کردن لحیم استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Methods: Using heavy caliber capillary gas chromatography with headspace sampling.
[ترجمه گوگل]روش کار: استفاده از کروماتوگرافی گازی مویرگی کالیبر سنگین با نمونه برداری از فضای سر
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از کروماتوگرافی گازی کالیبر سنگین با نمونه گیری headspace
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Capillary accords with spleen on function, so it is owned by spleen in viscera - state.
[ترجمه گوگل]عملکرد مویرگی با طحال مطابقت دارد، بنابراین در حالت احشایی متعلق به طحال است
[ترجمه ترگمان]Capillary با طحال بر سر کار به توافق می رسند، بنابراین به وسیله طحال در وضعیت جسمی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Using DB - FFAP Wide Bore capillary column and n - propanol as internal standard.
[ترجمه گوگل]استفاده از ستون مویرگی با حفره عریض DB - FFAP و پروپانول n به عنوان استاندارد داخلی
[ترجمه ترگمان]استفاده از داده های DB - FFAP با استفاده از ستون capillary Bore و n - propanol به عنوان استاندارد داخلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Capillary gas chromatography for determination of some hazardous substances in oil paint thinners was established.
[ترجمه گوگل]کروماتوگرافی گازی مویرگی برای تعیین برخی از مواد خطرناک در تینرهای رنگ روغن ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]کروماتوگرافی گازی Capillary برای تعیین برخی مواد خطرناک در رنگ روغنی thinners ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The density of capillary bed in the ulcer area of ergonovine group decreased.
[ترجمه گوگل]تراکم بستر مویرگی در ناحیه زخم گروه ارگونووین کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]چگالی بس تر مویرگی در ناحیه ulcer از گروه ergonovine کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. HP-5 capillary column was used for separation, diethyl phthalate as internal standard and FID for detection.
[ترجمه گوگل]ستون مویرگی HP-5 برای جداسازی، دی اتیل فتالات به عنوان استاندارد داخلی و FID برای تشخیص استفاده شد
[ترجمه ترگمان]این ستون برای جداسازی، دی اتیل phthalate به عنوان استاندارد داخلی و FID برای تشخیص مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Capillary electrochromatography; plate height equation; chromatographic process kinetics; radial diffusion; axial diffusion; column efficiency.
[ترجمه گوگل]الکتروکروماتوگرافی مویرگی؛ معادله ارتفاع صفحه; سینتیک فرآیند کروماتوگرافی؛ انتشار شعاعی؛ انتشار محوری؛ کارایی ستون
[ترجمه ترگمان]Capillary electrochromatography؛ معادله ارتفاع بشقاب؛ سینتیک فرآیند chromatographic؛ انتشار شعاعی؛ انتشار محوری؛ کارایی ستونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Cleans and dries glass capillary viscometers using solvent and pressurized filtered air.
[ترجمه گوگل]ویسکومترهای مویرگی شیشه ای را با استفاده از حلال و هوای فیلتر شده تحت فشار تمیز و خشک می کند
[ترجمه ترگمان]Cleans، خشک و خشک، با استفاده از حلال و فیلتر هوای فیلتر شده خشک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید