capillarity

/ˌkæpʌˈlærɪtiː//ˌkæpɪˈlærɪtɪ/

معنی: قوه شعریه
معانی دیگر: موی مانند، موی سان، نخ سان، ریسمان مانند، مویین، شعریه، مویینگی، مویرگ بودن، موی سانی، نخ سانی، خاصیت کشش مویرگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: capillarities
• : تعریف: the tension between contacting surfaces of a liquid and a solid that causes the liquid to rise or fall; capillary action.

جمله های نمونه

1. Use YQ - Screen mesh, using capillarity instantaneous blows out the water, largely promotes the handling ability.
[ترجمه گوگل]استفاده از YQ - توری صفحه، با استفاده از مویینگی که آب را فوراً خارج می کند، تا حد زیادی توانایی جابجایی را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]استفاده از mesh محافظ صفحه نمایش، با استفاده از ضربه های آنی لحظه ای در آب، تا حد زیادی توانایی حمل و نقل را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Of or relating to capillarity.
[ترجمه گوگل]از یا مربوط به مویینگی
[ترجمه ترگمان] یا به \"capillarity\" مربوط میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The primary forces causing migration of hydrocarbons are buoyancy and capillarity.
[ترجمه گوگل]نیروهای اولیه که باعث مهاجرت هیدروکربن ها می شوند شناوری و مویینگی هستند
[ترجمه ترگمان]نیروهای اولیه باعث مهاجرت هیدروکربن ها به سبک buoyancy و capillarity می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Deeper water may ever be drawn back toward the surface of the ground by capillarity.
[ترجمه گوگل]آب عمیق‌تر ممکن است توسط مویینگی به سمت سطح زمین کشیده شود
[ترجمه ترگمان]آب بیشتر ممکن است به سمت سطح زمین تا capillarity کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective Sand butylamine alcoholic solution union Vitamin K1 atomization inspiration treatment capillarity bronchitis curative effect.
[ترجمه گوگل]هدف ماسه بوتیلامین محلول الکلی اتحاد ویتامین K1 اتمیزاسیون الهام درمان مویرگی برونشیت اثر درمانی
[ترجمه ترگمان]هدف ماسه زنی alcoholic butylamine، ویتامین K۱ به درمان القای درمان bronchitis capillarity bronchitis effect atomization atomization atomization atomization atomization atomization atomization atomization atomization effect effect effect effect effect effect effect effect effect effect effect effect effect effect effect effect curative curative curative curative curative curative curative curative curative curative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Damp - proof membranes are also provided to isolate the walls, joists and floors from dampness rising capillarity.
[ترجمه گوگل]غشاهای ضد رطوبت نیز برای جداسازی دیوارها، تیرچه ها و کف ها از مویینگی افزایش رطوبت ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین برای جدا کردن دیوارها، joists و کف زمین از رطوبت به وجود آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alloys with a high silver content, small melting range, excellent capillarity and fluidity. Used for brazing thin joints such as diaphragms, thermostats, electrical equipment, etc.
[ترجمه گوگل]آلیاژهایی با محتوای نقره بالا، محدوده ذوب کوچک، مویینگی عالی و سیالیت برای لحیم کاری مفاصل نازک مانند دیافراگم، ترموستات، تجهیزات الکتریکی و غیره استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آلیاژ با محتوی نقره بالا، محدوده ذوب کوچک، capillarity و fluidity عالی برای این اتصالات نازک مانند دیافراگم های، thermostats، تجهیزات الکتریکی و غیره استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قوه شعریه (اسم)
capillarity

تخصصی

[شیمی] 1- مویینگی، مویرگ بودن، موى سانی، نخ سانی 2- خاصیت کشش مویرگی
[عمران و معماری] مویینگی - مویسانی
[زمین شناسی] موئینگی، مویسانی
[نساجی] خاصیت موئینگی ( خاصیتی که موجب گسترش رطوبت و مایعات در الیاف و منسوجات می شود )
[نفت] کشش مویینگی
[پلیمر] مویینگی
[آب و خاک] خاصیت موئنگی، قوه شعریه

انگلیسی به انگلیسی

• rising or falling of a liquid's surface level

پیشنهاد کاربران

capillarity ( شیمی )
واژه مصوب: مویینگی
تعریف: عملی که براثر آن و به دلیل جاذبۀ نسبی میان مولکول ها، مایعی که در تماس با جامد است از سطح اولیۀ خود بالاتر یا پایین‏تر می‏رود
موئینگی

بپرس