capacitance

/kəˈpæsətəns//kəˈpæsɪtəns/

معنی: ظرفیت خازنی، ظرفیت الکتریکی، توان
معانی دیگر: پرگنجایش، گنجا، پرظرفیت، جادار، فراخ، وسیع، (برق) برق گنجایی (برحسب فاراد)، برق پذیری (برحسب فاراد)، مقاومت ظرفیتی، اندوزش، ظرفیت خازن، گنجایی برقی، ایستایی اندوزه ای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: capacitive (adj.), capacitively (adv.)
(1) تعریف: in an electrical capacitor, the ratio of charge on either or both of a pair of conductors to their electrical potentials.

(2) تعریف: the capacity for storing an electric charge.

جمله های نمونه

1. The capacitance may be just stray or it may be associated with further circuitry or equipment connected to the potential divider.
[ترجمه گوگل]ظرفیت خازنی ممکن است فقط منحرف باشد یا ممکن است با مدارهای بیشتر یا تجهیزات متصل به تقسیم کننده پتانسیل مرتبط باشد
[ترجمه ترگمان]خازن ممکن است تنها سرگردان باشد یا ممکن است با مدارات یا تجهیزات مرتبط با تقسیم کننده بالقوه مرتبط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Circuit of the capacitance adapter Fig.
[ترجمه گوگل]مدار آداپتور خازن شکل
[ترجمه ترگمان]مدار آداپتور توپ شکل ۳
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The complete circuit of the capacitance range extender is shown in Fig.
[ترجمه گوگل]مدار کامل توسعه دهنده محدوده ظرفیت خازنی در شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]مدار کامل محدوده ظرفیت خازنی در شکل ۶ نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is due to that there is a capacitance across the PN junction.
[ترجمه گوگل]این به دلیل وجود یک ظرفیت خازنی در سراسر اتصال PN است
[ترجمه ترگمان]این به خاطر آن است که یک خازن در مقابل نقطه اتصال PN وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In order to overcome the deficiency of the tradition power, we designed the"main-subordinate"capacitance charging power system based on IGBT chopper circuit and LC filter circuit.
[ترجمه گوگل]به منظور غلبه بر کمبود توان سنتی، ما سیستم قدرت شارژ خازنی "اصلی-فرعی" را بر اساس مدار چاپر IGBT و مدار فیلتر LC طراحی کردیم
[ترجمه ترگمان]به منظور غلبه بر کمبود توان سنتی، ما سیستم قدرت شارژ اصلی \"تابع - فرعی\" را براساس مدار chopper IGBT و مدار فیلتر LC طراحی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The LNA design method which absorbs the parasitic capacitance of ESD is introduced and compared with the traditional design method.
[ترجمه گوگل]روش طراحی LNA که ظرفیت انگلی ESD را جذب می کند معرفی شده و با روش طراحی سنتی مقایسه شده است
[ترجمه ترگمان]روش طراحی LNA که ظرفیت پارازیتی نصب شده در ESD را جذب کرده و با روش طراحی سنتی مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This makes sense, as the grid-to-plate capacitance is small and the larger grid-to-cathode capacitance is mitigated by the cathode following the grid in phase.
[ترجمه گوگل]این منطقی است، زیرا ظرفیت شبکه به صفحه کوچک است و ظرفیت بزرگتر شبکه به کاتد توسط کاتدی که شبکه را در فاز دنبال می کند کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]این امر منطقی به نظر می رسد، زیرا خازن متصل به شبکه کوچک است و خازن بزرگ تر به کاتد از طریق کاتد به دنبال شبکه در فاز کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Relatively little stray capacitance and short time delays are produced because of the short interconnections between the individual components in IC.
[ترجمه گوگل]ظرفیت سرگردان نسبتا کمی و تاخیرهای زمانی کوتاه به دلیل اتصالات کوتاه بین اجزای جداگانه در IC تولید می شود
[ترجمه ترگمان]ظرفیت stray نسبتا کوچک و تاخیرات زمانی کوتاه به دلیل اتصالات میانی بین اجزای منفرد در IC تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On decreasing capacitance, we will develop low dielectric constant ( low K ) material.
[ترجمه گوگل]با کاهش ظرفیت، مواد ثابت دی الکتریک پایین (کم K) را توسعه خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]در کاهش ظرفیت، ما ضریب دی الکتریک کم (K پایینی)را توسعه خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Features: High breakdown voltage, low output capacitance, high fT.
[ترجمه گوگل]ویژگی ها: ولتاژ شکست بالا، خازن خروجی کم، fT بالا
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها: ولتاژ شکست بالا، ظرفیت خروجی پایین، fT بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At full - scale, the MDAC output capacitance equals the data sheet specification.
[ترجمه گوگل]در مقیاس کامل، ظرفیت خروجی MDAC با مشخصات برگه داده برابر است
[ترجمه ترگمان]در مقیاس کامل، ظرفیت خروجی MDAC برابر با مشخصات ورقه داده ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The circuit shows th at the input capacitance (CIN) must be charged toRSCINvolts, at an exponential rate of the ISRS time constant.
[ترجمه گوگل]مدار نشان می‌دهد که در ظرفیت ورودی (CIN) باید با نرخ نمایی ثابت زمانی ISRS به ولت RSCIN شارژ شود
[ترجمه ترگمان]مدار نشان می دهد که در خازن ورودی (cin)باید با نرخ نمایی از ثابت زمانی ISRS شارژ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The power board and the capacitance board are formed a reverse L-shaped grafting structure along the radiator, which makes full use of the inner space of the frequency converter.
[ترجمه گوگل]برد پاور و برد خازن یک ساختار پیوندی L شکل معکوس در امتداد رادیاتور تشکیل می دهند که از فضای داخلی مبدل فرکانس استفاده کامل می کند
[ترجمه ترگمان]بورد قدرت و هیات مدیره ظرفیت یک ساختار پیوند شکل L شکل را در امتداد رادیاتور تشکیل می دهند که استفاده کامل از فضای داخلی مبدل فرکانس را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The capacitance of a shielding ring and a plane against ground is calculated using this improved surface charge simulation method.
[ترجمه گوگل]ظرفیت یک حلقه محافظ و یک صفحه در برابر زمین با استفاده از این روش شبیه‌سازی بار سطحی بهبودیافته محاسبه می‌شود
[ترجمه ترگمان]ظرفیت حلقه حفاظتی و صفحه ای در برابر زمین با استفاده از روش شبیه سازی بار سطح بهبود یافته محاسبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The air gap capacitance sensors with distinct composition have been developed for reducing aperture effect.
[ترجمه گوگل]حسگرهای خازنی شکاف هوا با ترکیب متمایز برای کاهش اثر دیافراگم توسعه یافته اند
[ترجمه ترگمان]سنسورهای ظرفیت خالی هوا با ترکیب متمایز برای کاهش اثر دیافراگم ایجاد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظرفیت خازنی (اسم)
capacitance

ظرفیت الکتریکی (اسم)
capacitance, electrovalence, electrovalency

توان (اسم)
might, potency, power, exponent, vigor, capacitance, vim, puissance

تخصصی

[شیمی] ظرفیت، برق گنجایی (برحسب فاراد)، برق پذیرى (برحسب فاراد)، مقاومت ظرفیتی، اندوزش، ظرفیت خازن، گنجایی برقی، ایستایی اندوزه اى
[عمران و معماری] ظرفیت
[کامپیوتر] ظرفیت
[برق و الکترونیک] ظرفیت خازنی - ظرفیت 1. اندازه ی الکتریکی یک خازن . واحد اصلی آن فاراد است اما معمولاً از واحد های کوچک تری نظیر میکروفاراد، نانو فاراد، و پیکو فاراد استفاده می شود . 2. ویژگی ذخیره ی الکتریسیته در دو سیم مجاور که توسط ماده ی عایق از هم جدا شده اند .
[زمین شناسی] ظرفیت ویژگی یک ماده غیر رسانای الکتریکی است که قابلیت ذخیره انرژی را به واسطه حرکت الکترون ها، وقتی سطح های مخالف غیررسانا دارای یک اختلاف پتانسیل ثابت هستند، دارا است.
[ریاضیات] ظرفیت الکتریکی، توان

انگلیسی به انگلیسی

• property of an insulator that allows energy to be stored due to the separation of the charge (electricity)

پیشنهاد کاربران

[برق و الکترونیک] ظرفیت خازنی
capacitance ( شیمی )
واژه مصوب: ظرفیت 1
تعریف: نسبت بار الکتریکی ذخیره‏شده بر روی یکی از صفحه‏های خازن به اختلاف پتانسیل میان دو صفحۀ آن
پارسی: گنجایش انباره
فارسی ( عربی ) : ظرفیت خازنی

بپرس