اسم ( noun )
• (1) تعریف: heavy, tightly woven cloth, usu. of flax, hemp, or cotton, used for making sails, tents, and protective coverings.
• مشابه: burlap, denim, drill, duck, sailcloth, tarp, tarpaulin, ticking
• مشابه: burlap, denim, drill, duck, sailcloth, tarp, tarpaulin, ticking
- The canvas of our tent was strong enough to hold out the rain.
[ترجمه گوگل] بوم چادر ما آنقدر محکم بود که باران را نگه دارد
[ترجمه ترگمان] چادر چادر ما آنقدر قوی بود که باران بند بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چادر چادر ما آنقدر قوی بود که باران بند بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- My old pair of basketball shoes were made out of canvas.
[ترجمه قدمی] کفش قدیمی ورزشی من از بوم ساخته شده است|
[ترجمه شان] یک جفت کفش قدیمی بسکتبال من، از کتان ( کرباس ) ساخته شده بودند.|
[ترجمه گوگل] یک جفت کفش بسکتبال قدیمی من از بوم ساخته شده بود[ترجمه ترگمان] کفش ورزشی قدیمی من از کرباس ساخته شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a piece of such material used as the surface for an oil painting.
• مشابه: cloth, fabric, textile
• مشابه: cloth, fabric, textile
- He gently dabs paint on his canvases rather than using brush strokes.
[ترجمه گوگل] او به جای استفاده از قلم مو، به آرامی رنگ را روی بوم هایش می کشد
[ترجمه ترگمان] او به آرامی بر روی بوم نقاشی می کشد تا با استفاده از ضربه های قلم مو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به آرامی بر روی بوم نقاشی می کشد تا با استفاده از ضربه های قلم مو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: an oil painting on such a surface.
• مترادف: painting
• مشابه: oil, picture
• مترادف: painting
• مشابه: oil, picture
- The artists will need help putting up their canvases for the exhibit.
[ترجمه گوگل] هنرمندان برای قرار دادن بوم های خود برای نمایشگاه به کمک نیاز دارند
[ترجمه ترگمان] هنرمندان برای بالا بردن canvases برای این نمایشگاه به کمک نیاز خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هنرمندان برای بالا بردن canvases برای این نمایشگاه به کمک نیاز خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید