cant stand

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to hate something.

- I can't stand loud noise in the morning.
[ترجمه مبین] من از صدای بلند سر صبح متنفرم .
|
[ترجمه کبری] من تحمل صدای بلند در صبح را ندارم.
|
[ترجمه کاربر محترم] من صبح نمیتوانم صدای بلند را تحمل کنم
|
[ترجمه امیر] من نمیتوانم سر و صدای بلند در صبح را تحمل کنم
|
[ترجمه کیمیا] من نمیتوانم سر و صدا بلند ( شلوغی ) را در صبح تحمل کنم.
|
[ترجمه Arina] من نمی تونم تحمل کنم صدای بلند را در صبح
|
[ترجمه سالار مرزبان] من از صدای صبگاهی متنفرم
|
[ترجمه M.M] من نمیتونم در صبح زود سر و صدای بلند را تحمل کنم
|
[ترجمه مهرآفرین] من صدای بلند را در صبح نمی توانم تحمل کنم
|
[ترجمه ......] من تحمل سر و صدا بلند ( شلوغی ) را در صبح ندارم.
|
[ترجمه حمیدرضا کردی] صدا های کسشعر بلند اول صبح تو کونم نمیره
|
[ترجمه حسین محمد زاده] من تحمل سر و صدای سر صبح رو ندارم.
|
[ترجمه ازادمهر] من نمیتوانم در ضبح سروصدا را تحمل کنم
|
[ترجمه گوگل] من نمی توانم صدای بلند صبح را تحمل کنم
[ترجمه ترگمان] صبح نمی توانم سر و صدا بلند کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Can't bear ( doing ) sth
تحمل چیزی رو نداشتن
I cant stand him
حتی نمیتونم ریختشو تحمل کنم
در اینجا یک اصطلاح است که به معنای تحمل نکردن و متنفر بودن است.
مثال ( I can't stand classical music )
معنا ( من از موسیقی کلاسیک متنفر هستم یا من نمیتوانم موسیقی کلاسیک را تحمل کنم. )
تحمل نکردن درد و رنج
I can't stand dog fights
من تحمل دعوای سگ ها را ندارم.
I can't stand the smell of fish
من تحمل بوی ماهی ها را ندارم.
Can't stand the pace means cannot do something well or at all, when under pressure or stress

پس can't stand the pace یعنی کاری را بخوبی انجام ندادن
یا توانایی قدم نهادن در کاری را نداشتن
I can't stand the pace
نمیتونم به سرعت پیش برم
تحمل نکردن
متنفر بودن
می تونیم بگیم ناتوانی در ایستادگی؟ که نزدیک معنی فارسیش میشه؟تحمل نکردن؟
متنفر بودن یا خوشم نیومدن
متنفر بودن تحمل نکردن

Can't help : can't deal with a diffical situation
تحمل نکردن
این یک استلاح است به معنی تحمل نکردن
قادر به تحمل چیزی نبودن
( I can't tolerate )
نمی توانم تحمل کنم .
ناتوانی در تحمل
دراین جا این اصطلاح به معنی :
متنفر بودن از چیزی
غیر قابل تحمل
تحمل نداشتن
غیر قابل تحمل - نمیتوان تحمل کرد
تحمل نکردن

تحمل نکردن متنفر بودن
اینجا منظور یک استلاح هستش یعنی نمیتوانم تحمل کنم
متنفر بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس