کاری از دستم برنمیاد
دست خودم نیست
این ترجمه درست تره👆
این ترجمه درست تره👆
دست خود آدم نبودن ، مجبور بودن،
چاره ندام
چاره ندارم
کنترل نکردن
نمیتونم جلوی خودمو بگیرم. . .
نمیتونم خودمو کنترل کنم. . .
بعضی دوستان ترجمه کردن به نمیتونم تحمل کنم، که اشتباهه. این جمله به انگلیسی میشه I can’t stand
تحمل نکردن
تحمل نداشتن .
I can't help jumping when i listen BTS songs
کاری از دستم برنمیاد
تحمل نکردن
کنترل نکردن
کنترل نکردن
تحمل نکردن، تاب نیاوردن، خویش را کنترل نکردن
بی اختیار
نمیتوانم جلوی خودمو بگیرم
نمیتوانم خودمو کنترل کنم
نمیتوانم خودمو کنترل کنم
نتوان خود را کنترل کرد .
من نمی توانم خنده ام را کنترل کنم زمانی که او را می بینم . *She can't help herself when she goes to a park as a child .
... [مشاهده متن کامل]
اون نمی تونه خودش رو کنترل کنه وقتی به پارک میره مانند یک بچه .
خود را کنترل نکردن
Cant help :نتوانستن کنترل خود
به دردم خورد
کنترل نکردن ، نوانستن خود را کنترل کردن
نمی تونه جلوی خودشو بگیره
کنترل نکردن خود
کنترل نکردن
مثال:
من نمیتونم جلوی گریه خودم رو بگیرم، هر وقت آن فیلم را میبینم
تحمل نکردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)