canny

/ˈkæni//ˈkæni/

معنی: زیرک، عاقل، دارای عقل معاش
معانی دیگر: زرنگ و محتاط، زبردست، دانا و زرنگ، آب زیر کاه، صرفه جو، خوشبخت، (اسکاتلند) ملاحظه کار، ملایم و آرام، (انگلیس - محلی) خوب، عالی، (اسکاتلند) با زرنگی و احتیاط

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: cannier, canniest
مشتقات: cannily (adv.), canniness (n.)
• : تعریف: difficult to fool or take advantage of; shrewd; wary; clever.
مترادف: astute, cagey, chary, clever, knowing, sharp, shrewd
متضاد: foolish, gullible, naive
مشابه: careful, cautious, discerning, judicious, keen, politic, prudent, smart, wary

- A canny used-car customer can tell when he or she is truly getting a good deal.
[ترجمه گوگل] یک مشتری ماهر ماشین کارکرده می تواند بگوید که واقعاً چه زمانی یک معامله خوب دریافت می کند
[ترجمه ترگمان] یک مشتری زیرک از ماشین های دست دوم می تواند به شما بگوید که چه وقت معامله خوبی را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A detective needs a canny mind.
[ترجمه گوگل] یک کارآگاه به یک ذهن زیرک نیاز دارد
[ترجمه ترگمان] یه کارآگاه به یه آدم عاقل نیاز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. churchill was a canny politician
چرچیل سیاستمدار زبردستی بود.

2. Johnson was plainly a canny individual.
[ترجمه گوگل]جانسون به وضوح یک فرد زیرک بود
[ترجمه ترگمان]جانسن به سادگی یک فرد زیرک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The canny Premier covered his back by pointing out that he was of Scottish stock.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر باهوش پشت خود را با اشاره به اینکه اهل اسکاتلندی است پوشاند
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر زیرک با اشاره به اینکه او از سهام اسکاتلند است، پشتش را پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These salesmen are a canny lot.
[ترجمه گوگل]این فروشنده ها خیلی حیله گر هستند
[ترجمه ترگمان]این فروشندگان بسیار زیرک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was far too canny to risk giving himself away.
[ترجمه گوگل]او به اندازه ای زیرک بود که نمی توانست خود را رها کند
[ترجمه ترگمان]اون اونقدر عاقل بود که بتونه خودشو به خطر بندازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has shown himself to be a canny operator in wage negotiations.
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک اپراتور زیرک در مذاکرات دستمزد نشان داده است
[ترجمه ترگمان]او خود را یک اپراتور زیرک در مذاکرات حقوقی نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Perhaps a canny distributor will see possibilities for three trendy niche markets, Japanism, environmentalism and feminism.
[ترجمه گوگل]شاید یک توزیع کننده ماهر امکاناتی را برای سه بازار پرطرفدار، ژاپن گرایی، محیط زیست و فمینیسم ببیند
[ترجمه ترگمان]شاید توزیع کننده زیرک امکان سه بازار مناسب مد روز، Japanism، environmentalism و فمینیسم را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The market even proved it was more canny than the pollsters by climbing 43 points on polling day itself.
[ترجمه گوگل]بازار حتی با افزایش 43 امتیازی در روز رای‌گیری ثابت کرد که از نظرسنجی‌کنندگان زیرک‌تر است
[ترجمه ترگمان]بازار حتی ثابت کرد که بیش از نظرسنجی از ۴۳ امتیاز در روز رای گیری، باهوش تر از نظرسنجی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nerve cells, canny little things, recycle their neurotransmitters.
[ترجمه گوگل]سلول های عصبی، چیزهای کوچک ساده، انتقال دهنده های عصبی خود را بازیافت می کنند
[ترجمه ترگمان]سلول های عصبی، زیرک و زیرک، انتقال دهنده های عصبی خود را بازیافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had real charm, which made canny figures such as Tolkien distrust him.
[ترجمه گوگل]او جذابیت واقعی داشت، که باعث می‌شد چهره‌های متبحری مانند تالکین به او بی‌اعتماد شوند
[ترجمه ترگمان]او جاذبه واقعی داشت که figures را مانند Tolkien به او بدگمان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Robinson has benefited from some canny marketing.
[ترجمه گوگل]رابینسون از برخی بازاریابی ماهرانه سود برده است
[ترجمه ترگمان]Robinson از برخی بازاریابی زیرک بهره مند شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Canny trading played a big part in making the Orioles so formidable.
[ترجمه گوگل]Canny Trading نقش مهمی در قدرتمند کردن Orioles ایفا کرد
[ترجمه ترگمان]تجارت canny نقش بزرگی را ایفا می کرد که این همه مخوف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Canny Man's A free house boasting no change in the last 110 years.
[ترجمه گوگل]The Canny Man's یک خانه رایگان بدون تغییر در 110 سال گذشته
[ترجمه ترگمان]خانه آزاد مرد Canny در ۱۱۰ سال گذشته هیچ تغییری نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pete Chambers is a canny fellow. Not one to miss an opportunity.
[ترجمه گوگل]پیت چمبرز یک همکار باهوش است یکی نیست که فرصتی را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]پتی چمبرز یک آدم زیرک است کسی نیست که یک فرصت را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If nothing else, Annaud proves himself a canny casting director with this movie.
[ترجمه گوگل]اگر هیچ چیز دیگری نباشد، آنود با این فیلم خود را به عنوان یک کارگردان بازیگر ماهر ثابت می کند
[ترجمه ترگمان]اگه چیز دیگه ای نباشه، Annaud خودش رو با این فیلم ثابت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیرک (صفت)
brilliant, clever, sharp, nifty, parlous, smart, acute, keen, alert, shrewd, nimble, cunning, adroit, agile, versatile, insinuating, astute, designing, sagacious, subtile, subtle, knowledgeable, gash, perspicacious, canny, wily, resourceful, elusive

عاقل (صفت)
wise, sage, sober, witty, gash, canny, oracular, sapiential

دارای عقل معاش (صفت)
canny

انگلیسی به انگلیسی

• cautious; cunning, shrewd
someone who is canny is clever and able to think quickly.

پیشنهاد کاربران

در حالت قیدی هم میاد: زیرکانه
زیرک - کَیّس - بسیار باهوش - زیرک
adjective
: very clever and able to make intelligent decisions : shrewd
◀️a canny lawyer
◀️canny investors/investments
◀️ The Canny General: Quds Force Commander Ghasem Soleimani
...
[مشاهده متن کامل]

Other forms :
Cannier صفت تفضیلی و برتر
Canniest صفت عالی
Cannily قید
Canniness اسم

زیرک/زرنگ و محتاط
Given Netanyahu’s 💥canny💥 political skills and determination to undermine the coalition, anything could happen in the roughly eight to 10 days before the Knesset votes
POLITICO. com@

بپرس