cannibalize

/ˈkænəbəˌlaɪz//ˈkænɪbəlaɪz/

معنی: ادمخواری کردن
معانی دیگر: (اوراق کردن قطعات ماشین وغیره برای به کار بردن درماشین های دیگر) قطعه برداری کردن، همگون خواری کردن، همجنس خواری کردن، (کارمندان یا اجزای یک سازمان را گزیدن و در سازمانی دیگر به کار واداشتن) منتقل کردن، (مجازی) بی رحمی و درنده خویی کردن، (به نزدیکان خود) جور و ستم کردن، پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن در دستگاه دیگری

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cannibalizes, cannibalizing, cannibalized
(1) تعریف: to take apart (a vehicle or other machine) so as to use the parts in other vehicles or machines.

(2) تعریف: to deplete (an organization) of personnel or material so as to benefit other organizations.

(3) تعریف: to eat the flesh of (one's own species).
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: cannibalization (n.)
• : تعریف: to engage in cannibalism.

جمله های نمونه

1. sharks sometimes cannibalize their own kind
کوسه ماهی ها گاهی همجنس خواری می کنند.

2. because of a shortage of spare parts, we had to cannibalize one of the airplanes and use it in the others
به واسطه ی کمبود ابزار یدکی مجبور شدیم یکی از هواپیماها را اوراق کرده و در هواپیماهای دیگر به کار ببریم.

3. They cannibalized damaged planes for the parts.
[ترجمه گوگل]آنها هواپیماهای آسیب دیده را برای قطعات آدمخوار کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها هواپیماهای آسیب دیده را به خاطر قطعات به هواپیما آسیب رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He cannibalized his old bicycle to repair his tricycle.
[ترجمه گوگل]او دوچرخه قدیمی خود را برای تعمیر سه چرخه خود آدمخوار کرد
[ترجمه ترگمان]دوچرخه قدیمیش رو برای تعمیر سه چرخه خراب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They cannibalized three aircraft carriers and a number of warships to form a task force.
[ترجمه گوگل]آنها سه ناو هواپیمابر و تعدادی کشتی جنگی را برای تشکیل یک گروه ضربت آدمخوار کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سه ناو هواپیمابر و تعدادی کشتی جنگی برای تشکیل یک نیروی کار انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The truck was cannibalized for parts.
[ترجمه گوگل]کامیون برای قطعات آدمخوار شد
[ترجمه ترگمان]کامیون برای قطعات برنامه ریزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most of the craft had been cannibalized and ripped apart.
[ترجمه گوگل]بیشتر این کاردستی آدم خوار و پاره شده بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر کشتی از هم cannibalized و از هم جدا شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was suggested that female spiders, by cannibalizing courting males, have actively selected for small male size.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شد که عنکبوت‌های ماده، با آدم‌خواری نرهای خواستگار، به طور فعال برای اندازه‌های نر کوچک انتخاب می‌کنند
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شده است که عنکبوت های ماده با جذب مردان به طور فعال برای اندازه مردان کوچک انتخاب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The competition between superstores and malls has gotten so bad that some companies are cannibalizing themselves.
[ترجمه گوگل]رقابت بین سوپراستورها و مراکز خرید به قدری بد شده است که برخی از شرکت ها خودشان را آدمخوار می کنند
[ترجمه ترگمان]رقابت بین بازارها و مراکز خرید انقدر بد شده است که برخی از شرکت ها خودشان را فریب می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We cannibalized the parts off of the other five generators.
[ترجمه گوگل]ما قطعات پنج ژنراتور دیگر را آدمخوار کردیم
[ترجمه ترگمان]ما قطعات را از پنج ژنراتور دیگر جدا می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I thought that Ray Ozzie’s mission was to cannibalize Office before somebody else did it; if that is the play, they are leaving it a bit late!
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم که ماموریت ری اوزی این بود که قبل از اینکه شخص دیگری این کار را انجام دهد، آفیس را آدمخوار کند اگر این نمایشنامه است، آنها آن را کمی دیر ترک می کنند!
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که ماموریت ری Ozzie قبل از اینکه شخص دیگری اینکار را انجام دهد این بود که این کار را انجام دهد؛ اگر این بازی است، آن ها کمی دیر می کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are many ways to cannibalize a business.
[ترجمه گوگل]راه های زیادی برای آدم خواری یک کسب و کار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]راه های زیادی برای از بین بردن یک کسب وکار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Having bred too quickly, they began to cannibalize each other.
[ترجمه گوگل]آنها که خیلی سریع رشد کردند، شروع به آدمخواری یکدیگر کردند
[ترجمه ترگمان]بعد از این که خیلی زود تربیت شدند، همدیگر را از هم جدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If iPads and tablets do cannibalize PC market, keep in mind we have low share of PC market, the other guys lose a lot more.
[ترجمه گوگل]اگر آی‌پدها و تبلت‌ها بازار رایانه‌های شخصی را آدم‌خوار می‌کنند، به خاطر داشته باشید که ما سهم کمی از بازار رایانه‌های شخصی داریم، سایر افراد ضرر بسیار بیشتری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]اگر آی پد و تبلت بازار کامپیوترهای شخصی را cannibalize، به خاطر داشته باشید که ما سهم پایینی از بازار PC داریم، افراد دیگر خیلی بیشتر از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادمخواری کردن (فعل)
cannibalize

تخصصی

[برق و الکترونیک] همجنس خواری استفاده قطعات یک وسیله یا دستگاه برای تعمیر وسیله با دستگاه دیگر .

انگلیسی به انگلیسی

• take parts from one machine to repair another; eat human flesh (also cannibalise)
if you cannibalize a machine or vehicle, you take parts from it in order to repair another machine or vehicle.

پیشنهاد کاربران

هم نوع خواری ( کسب و کار و بازاریابی )
قطعه برداری کردن
انتقال دادن
همگون خواری کردن
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یاماشینهای دیگر بمنظور تهیه قطعات یدکیبرای ماشینهای دیگر

بپرس