cannibalism

/ˈkænəbəˌlɪzəm//ˈkænɪbəlɪzəm/

معنی: ادم خواری
معانی دیگر: ادمخواری

جمله های نمونه

1. to practice cannibalism
آدمخواری کردن

2. They were forced to practise cannibalism in order to survive.
[ترجمه گوگل]آن ها برای زنده ماندن مجبور شدند آدمخواری کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور شدند که آدم خواری باقی بمانند تا زنده بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Through cannibalism the invisible terror of annihilation emerges into the visible world.
[ترجمه گوگل]از طریق آدمخواری، وحشت نامرئی نابودی در جهان مرئی ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]از این طریق، وحشت نامرئی نابودی در جهان مشهود پدیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Beresford cut the scenes of cannibalism.
[ترجمه گوگل]برسفورد صحنه های آدم خواری را قطع کرد
[ترجمه ترگمان] Beresford صحنه آدمخواری رو قطع کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As a result, the genes for cannibalism would remain in the population.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ژن های آدمخواری در جمعیت باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، ژن های آدم خواری باقی خواهند ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They cannibalism and sometimes eat their slain enemies raw.
[ترجمه گوگل]آنها آدمخواری می کنند و گاهی دشمنان کشته شده خود را خام می خورند
[ترجمه ترگمان]همدیگر را می خورند و گاهی دشمنان خود را خام می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A modest Proposal dramatizes starvation by cannibalism.
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد متواضع گرسنگی توسط آدمخواری را نمایش می دهد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد ساده ای از گرسنگی در آدم خواری باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At this point cannibalism was considered atrocious and sacrilegious in the developed world.
[ترجمه گوگل]در این مرحله آدمخواری در جهان توسعه یافته ظالمانه و توهین آمیز تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]در این نقطه همدیگر را atrocious و sacrilegious در جهان توسعهیافته می دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In rare instances, " inversion " cannibalism has also occurred.
[ترجمه گوگل]در موارد نادر، آدم خواری «وارونگی» نیز رخ داده است
[ترجمه ترگمان]در موارد نادر، \" \" نیز رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Much prion type diseases can be caused by cannibalism.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماری های نوع پریون می توانند در اثر آدمخواری ایجاد شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماری های نوع prion می توانند از طریق آدم خواری ایجاد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How do you not crash scene cannibalism?
[ترجمه گوگل]چطور آدمخواری صحنه تصادف نمی کنی؟
[ترجمه ترگمان]چطوری از آدمخواری خبر نداری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Morality is the custom of one's country, Cannibalism is moral in a country.
[ترجمه گوگل]اخلاق رسم کشور است، آدمخواری در یک کشور اخلاقی است
[ترجمه ترگمان]اخلاق، رسم یک کشور است، و در یک کشور اخلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The link between kuru and cannibalism seemed clear enough.
[ترجمه گوگل]ارتباط بین کورو و آدمخواری به اندازه کافی روشن به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]ارتباط بین کورو و آدمخواری به اندازه کافی واضح به نظر میومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They, however, don't know why cannibalism is a bad thing gand that can be useful sometimes.
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها نمی دانند که چرا آدم خواری چیز بدی است که گاهی اوقات می تواند مفید باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها نمی دانند که چرا cannibalism چیز بدی است که گاهی می تواند مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم خواری (اسم)
anthropophagy, cannibalism

انگلیسی به انگلیسی

• act of eating human flesh
if a person eats human flesh, or an animal eats another animal of the same species as itself, this act is referred to as cannibalism.

پیشنهاد کاربران

همخوارگی
the practice of a person who eats human flesh, or the behaviour of an animal that eats others of its own type
در جانورشناسی به عمل مصرف تمام یا بخشی از بدن فردی از یک گونه جانوری توسط فردی دیگر از همان گونه به عنوان غذا، عمل همنوع خواری یا کانیبالیسم می گویند. واژه کانیبالیسم ( Cannibalism ) برگرفته از نام مردم جزیره ای به نام کانیبال ( Canibales ) می باشد. این قبیله جنگجو عادت داشتند که با اجساد دشمنانشان یا اسرای جنگی مهمانی بگیرند. این اسم امروزه برای هر جانوری که دیگر اعضای هم گونه اش را مورد مصرف غذایی قرار دهد، به کار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

The paper describes a Stone Age tribe that practised ritual cannibalism.
A case of polar bear infanticide and cannibalism has been reported.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cannibalism• https://en.wikipedia.org/wiki/Cannibalism
دامپزشکی و علوم دامی
هم نوع خواری
مردم خواری. [ م َ دُ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) آدم خواری. خوردن گوشت آدمیزاد. عمل مردم خوار. رجوع به مردم خوار شود.
همجنس خوار، همنوع خوار

بپرس