candle

/ˈkæn.dəl//ˈkændl/

معنی: شمع، شمع ساختن
معانی دیگر: سپندار، هر چیز که از نظر شکل و کاربرد مثل شمع باشد، رجوع شود به: candela، (مرغداری) تخم مرغ را در مقابل نور چراغ (از نظر تازگی یا باروری) بازبین و امتحان کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: not hold a candle to, burn (one's) candle at both ends
(1) تعریف: a cylindrical stick of wax or waxlike substance enclosing a wick and burned to give light.
مشابه: flambeau, flame, flare, light, rush candle, rushlight, tallow, taper, torch

(2) تعریف: something similar to a candle, esp. in use or effect.
مترادف: candlelight
مشابه: flame, flare, light, torch

(3) تعریف: a candela.
مترادف: candela, new candle
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: candles, candling, candled
مشتقات: candler (n.)
• : تعریف: to check the freshness of an egg by holding it in front of a light.

جمله های نمونه

1. a candle glimmered behind the window
در پشت پنجره شمعی سوسو می زد.

2. the candle flickered in the breeze
(شعله ی) شمع در نسیم سوسو می زد.

3. the candle was guttering in her hand
شمع مذاب در دستش جاری بود.

4. burn the candle at both ends
بیش از حد کار و تقلا کردن (به طوری که به سلامتی و پویایی گزند بزند)

5. not hold a candle to
به خوبی چیز دیگری نبودن،به پای چیز دیگری نرسیدن،به گرد کسی نرسیدن

6. i put out the candle with a puff
بایک فوت شمع را خاموش کردم.

7. she blew out the candle and went to sleep
شمع را با فوت خاموش کرد و به خواب رفت.

8. she puffed out the candle
به شمع فوت کرد و آن را خاموش کرد.

9. the breeze flared the candle
نسیم شعله ی شمع را به لرزه آورد.

10. better to light a candle than to curse the darkness
به جای شکوه و انتقاد باید کار مثبت کرد

11. the dim light of a candle
نور کم شمع

12. the wavering light of the candle
نور لرزان شمع

13. (a game) not worth the candle
کاری که به زحمتش نمی ارزد

14. the emanation of light from a candle
برون تابی نور از شمع

15. There was only a stump of the candle left.
[ترجمه گوگل]فقط یک کنده از شمع باقی مانده بود
[ترجمه ترگمان]فقط یک تنه شمع باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I need a wax candle now.
[ترجمه گوگل]الان به یک شمع مومی نیاز دارم
[ترجمه ترگمان] الان یه شمع مومی لازم دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I felt a cold draft and the candle started to flicker.
[ترجمه گوگل]هوای سردی را احساس کردم و شمع شروع به سوسو زدن کرد
[ترجمه ترگمان]هوا سرد شد و شمع روشن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. May the glow of Christmas candle fill your heart with peace and pleasure and make your New Year bright. Have a love filled Christmas and New Year!
[ترجمه گوگل]باشد که درخشش شمع کریسمس قلب شما را پر از آرامش و لذت کند و سال نو شما را روشن کند کریسمس و سال نوی پر از عشق داشته باشید!
[ترجمه ترگمان]ماه مه نور شمع کریسمس قلب شما را با آرامش و لذت پر می کند و سال نو را روشن می سازد عاشق کریسمس و سال نو!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. May the glow of New Year candle fill your heart with peace and pleasure and make your New Year bright. Have a love filled New Year!
[ترجمه گوگل]باشد که درخشش شمع سال نو قلب شما را سرشار از آرامش و لذت کند و سال نو شما را روشن کند سال نوی پر از عشق داشته باشید!
[ترجمه ترگمان]ماه مه نور شمع سال نو، قلبتان را با آرامش و لذت پر می کند و سال نو را روشن می سازد عشق سال نو را پر کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Life is a candle . If burned out, there will not chance for you to start again . Let's value life.
[ترجمه گوگل]زندگی یک شمع است در صورت سوختن، فرصتی برای شروع مجدد وجود نخواهد داشت بیایید برای زندگی ارزش قائل شویم
[ترجمه ترگمان]زندگی یک شمع است اگر بسوزد، هیچ شانسی برای شروع دوباره وجود نخواهد داشت بیایید زندگی ارزش داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The candle flickered in the wind.
[ترجمه شهرام] شعله شمع به وزش باد می رقصید.
|
[ترجمه س] شعله شمع در باد تکان می خورد
|
[ترجمه گوگل]شمع در باد سوسو زد
[ترجمه ترگمان]شمع در باد تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شمع (اسم)
prop, stanchion, candle, spark plug

شمع ساختن (فعل)
candle

تخصصی

[سینما] واحد قدیمی شدت روشنایی

انگلیسی به انگلیسی

• wax cylinder having a wick in the center which gives off light when lit
examine eggs by holding them up to a bright light; examine a bottle of wine by holding it in front of a candle flame
a candle is a stick of hard wax with a wick through the middle. the lighted wick gives a flame that provides light.

پیشنهاد کاربران

A stick of wax that gives light when it burns
One candle in the box
یک شمع در جعبه قرار دارد.
واژه ی " candle " و واژه ی " قندیل " از یک ریشه ی هند و اروپایی هستند . ریشه ی این دو لغت پس از آنکه به زبان انگلیسی وارد شد به " candle " تبدیل شد و به زبان عربی وارد شد به " قندیل " تغییر شکل داد .
candle : A round stick of wax with a piece of string through the middle that you can burn to give light

candlestick:جاشمعی
candle:شمع
stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی )
steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat )
stock :سهم ( استاک ) ( O نشان مجمع سهام بورس )
می توان برای یادسپاری بهتر با کلمات و حروف و هر چیزی بازی کرد بطور نمونه، افراد مسن چون شمع ( candle ) اند که خانواده دور او جمع می شوند و از نور و گرمای او استفاده می کنند به جای این که بچه ها عصای ( stick ) او باشند می چسبند ( stick ) به خانه او تا سهم ( stock ) استیک ( steak ) خود را نسبت به سایر خانواده از دست ندهند.
...
[مشاهده متن کامل]

گویا خوردنی ها، تولیدات خانواده و غیره جزو سهام ( stocks ) و دارایی فرزندان است نه خود پدر و مادر.

برای یادسپاری بهتر و اسان کردن این امر از بازی کلمات می توان استفاده کرد مثل
can dle= candle
دل می تواند شمع وجود باشد البته به شرطی که در دل یک تغییری ایجاد کنی ( del>dle )
A round stick of wax with a piece of string through the middle that you can burn to give light
توضیح شمع و کاربردش :
A round stick of wax with a piece of string through the middle that you can burn to give light
شمع

بپرس