cancer

/ˈkæn.sər//ˈkæn.sər/

معنی: سرطان، خرچنگ، چنگار
معانی دیگر: (پزشکی) سرطان، جنگار، کلچنگ، هر چیز زیانبخش یا جانکاه در حال گسترش، (نجوم - با c بزرگ) برج سرطان (نشان چهارم منطقه البروج)، (نجوم - با c بزرگ) استارگان (صورت فلکی) خرچنگ (بین اسد و دو پیکر)، (جغرافی) مدار راس السرطان، برگشتگاه شمالی، کسی که در برج سرطان زاده شده باشد (cancerian هم می گویند)، طب سرطان، برج سرطان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: cancerous (adj.), cancerously (adv.)
(1) تعریف: any of various diseases characterized by malignant tumors or other tissue degeneration that can spread locally or through the lymph or blood systems.
مترادف: carcinoma
مشابه: malignancy, metastasis, neoplasm, sarcoma, tumor

(2) تعریف: any destructive force or thing that spreads slowly.
مترادف: blight, evil, malignancy, scourge
مشابه: canker, curse, disease, plague, rot

(3) تعریف: (cap.) a spring zodiacal constellation located between Gemini and Leo; Crab.
مشابه: crab

(4) تعریف: (cap.) the fourth sign of the zodiac, which the sun enters about June 21.

(5) تعریف: (cap.) a person born under this sign, between June 21 and July 20.

جمله های نمونه

1. cancer cell
یاخته ی سرطانی

2. cancer cells
یاخته های سرطانی

3. cancer had eroded the bone
سرطان استخوان را ازبین برده بود.

4. cancer has invaded all of her body
سرطان همه ی بدنش را فراگرفته است.

5. cancer is not contagious
سرطان واگیردار نیست.

6. cancer takes many lives
سرطان خیلی ها را می کشد.

7. cervical cancer
سرطان زهدانگردن،سرطان گردن رحم

8. colon cancer is a silent killer
سرطان روده ی بزرگ بی خبر انسان را می کشد.

9. his cancer was cured
سرطان او درمان شد.

10. inoperable cancer
سرطان غیر قابل عمل

11. lung cancer
سرطان ریه

12. persistent cancer
سرطان دیرپا

13. terminal cancer
سرطان علاج ناپذیر

14. the cancer patient has gone into remission
بیمار سرطانی دوران بهبودی را می گذراند.

15. the cancer patient was heavily doped
بیمار سرطانی را سخت تحت تاثیر مواد مخدر قرار داده بودند.

16. the cancer patient wasted away and died
بیمار سرطانی نحیف شد و مرد.

17. a salvaged cancer patient
بیمار سرطانی درمان شده

18. cigarets cause cancer
سیگار موجب سرطان می شود.

19. he had cancer
او سرطان داشت.

20. he had cancer but the immediate cause of his death was choking on food
او سرطان داشت ولی علت اصلی مرگش،گیر کردن غذا در گلو بود.

21. he has cancer of the colon
او سرطان قولون دارد.

22. she has cancer of the cervix
او سرطان گردن زهدان دارد.

23. she nurses cancer patients
او از بیماران سرطانی پرستاری می کند.

24. his wife has cancer and all he can do is hope for the best
زنش سرطان دارد و او کاری از دستش برنمی آید جز توکل کردن (به خدا)

25. i hope her cancer is operable
امیدوارم که سرطان او با عمل کردن خوب بشود.

26. pessimism is a cancer that destroys a society from within
بدبینی بلایی است که اجتماع را از درون نابود می کند.

27. a magic bullet against cancer
داروی قاطع بر علیه سرطان

28. follow-up care in treating cancer
پیگیری مراقبت در درمان سرطان

29. he is dying of cancer
او دارد از سرطان می میرد.

30. scientists hope to conquer cancer
دانشمندان امیدوارند بر سرطان چیره شوند (راه غلبه بر بیماری سرطان را بیابند).

31. a cold is catching but cancer is not (catching)
سرماخوردگی واگیر دارد ولی سرطان (واگیر) ندارد.

32. they lead the world in cancer research
آنان از نظر پژوهش سرطان در دنیا اول هستند.

33. they say smoking causes lung cancer
می گویند سیگار کشیدن موجب سرطان ریه می شود.

34. women are screened for breast cancer
زنان را از نظر سرطان پستان مورد آزمایش قرار می دهند.

35. some women expose themselves to skin cancer just to get a tan
برخی از خانم ها برای برنزه کردن پوست،خود را در معرض خطر سرطان قرار می دهند.

36. the chain smoker died of lung cancer
سیگاری زنجیری از سرطان ریه مرد.

37. we must investigate the causes of cancer
ما باید علل سرطان را بررسی کنیم.

38. a careful study of the causes of cancer
بررسی دقیق علل سرطان

39. he was completely ignorant of his mother's cancer
او اصلا از سرطان مادرش بی اطلاع بود.

40. her lecture related to the causes of cancer
نطق او مربوط به علل سرطان بود.

41. in quest of a definitive cure for cancer
در جستجوی درمان قطعی سرطان

42. as the doctor had suspected, the patient had cancer
همانطور که دکتر حدس زده بود بیمار سرطان داشت.

43. cigarette smoking is the main culprit in causing cancer of the lungs
سیگار کشیدن عامل اصلی سرطان ریه است.

44. scientists are still searching for a cure to cancer
دانشمندان هنوز دارند درباره ی درمان سرطان پژوهش می کنند.

45. medical research has proven the link between smoking and cancer
پژوهش های پزشکی رابطه ی سیگار کشیدن و سرطان را اثبات کرده است.

46. they are trying to find out the cause of cancer
آنان می کوشند تا علت سرطان را بیابند.

47. in a calm, clinical tone, he told me i have cancer
او با آرامی و بی تفاوتی به من گفت که سرطان دارم.

48. scientists have not yet been able to understand the many riddles of cancer
دانشمندان هنوز نتوانسته اند اسرار فراوان سرطان را درک کنند.

مترادف ها

سرطان (اسم)
cancer, crab

خرچنگ (اسم)
cancer, crab, crayfish

چنگار (اسم)
cancer

تخصصی

[بهداشت] سرطان

انگلیسی به انگلیسی

• 4th sign of the zodiac; one born under the sign of cancer; tropic of cancer
malignant growth, malignant tumor; disease caused by these growths; invasive and evil influence
cancer is a serious illness in which abnormal body cells increase, producing growths.

پیشنهاد کاربران

1. سرطان پستان ( Breast cancer )
2. سرطان ریه ( Lung cancer )
3. سرطان پروستات ( Prostate cancer )
4. سرطان روده بزرگ ( Colorectal cancer )
سرطان پوست :Skin cancer
لانگمن دیکشنری :
۱ _ چهارمین صورت فلکی در منطقه البروج
Fourth sign of the Zodiac , represented by a crab
۲ _ به کسی که بین ۲۱ ام ماه ژوئن و ۲۲ ام ماه ژوئیه متولد میشه میگویند
Someone born between June 21st and July 22nd
۳ _ سرطان
Diseased growth in the body
سرطان
مثال: She was diagnosed with breast cancer.
سرطان سینه او تشخیص داده شد.
can: قوطی
canal: آبراه
cancel: لغو کردن
cancer: سرطان
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cancer ✅ تلفظ واژه: KAN - ser ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: سرطان: نوع بدخیم رشد غیرطبیعی و غیرقابل کنترل بافت ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : carcin/o
[پزشکی] سرطان: نوع بدخیم رشد غیرطبیعی و غیرقابل کنترل بافت
malignant neoplasm
شایع ترین سرطان ها :
Colorectal cancer : سرطان روده بزرگ
Oral Cancer : سرطان دهان
Stomach Cancer : سرطان معده
Liver Cancer : سرطان کبد
Lung Cancer : سرطان ریه
Esophageal Cancer : سرطان مری ( سرخ نای )
...
[مشاهده متن کامل]

Gallbladder Cancer : سرطان کیسه صفرا
Bile Duct Cancer : سرطان مجرای صفراوی ( کلانژیوکارسینوما )
Tracheal Cancer : سرطان ریه ( شامل بقیه اندام های تنفسی هم میشه )
Bone Cancer : سرطان استخوان
Skin Cancer : سرطان پوست
Breast Cancer : سرطان پستان یه سینه
( Uterine Cancer ( Womb Cancer : سرطان رحم
Ovarian Cancer : سرطان تخمدان
Prostate Cancer : سرطان پروستات
Bladder Cancer : سرطان مثانه
Pancreatic Cancer : سرطان پانکراس
( Renal Cancer ( Kidney Cancer : سرطان کلیه
Brain Cancer : سرطان مغز
Thyroid Cancer : سرطان تیروئید
Myeloma / Multiple Myeloma : میلوم متععد
Lymphoma : لنفوم
Leukemia : سرطان خون
Melanoma : ملانوما ( به تومور با منشا سلول های ملانین دار گویند. این تومور بدخیم اصولاً یک تومور پوستی است. این نوع سرطان به سرعت می تواند در بدن گسترش پیدا کند )
Carcinoma : کارسینوما : غده سرطانی لایه برونی پوست بدن
Sarcoma : سارکوم ( چنگار گوشتی ) : تومور بدخیم بافت پیوندی
در این تصاویر نماد و رنگ هر کدام را میتوان دید. همینطور اسم هاشون رو

cancercancercancercancercancercancer
Cancer ( نجوم )
واژه مصوب: سرطان
تعریف: کم‏نورترین صورت فلکی منطقه‏البروج در بین دو صورت بارز جوزا و اسد که به شکل خرچنگ تصور می شود
Cancer babe
بچهای تیرماهی
Scientists haven't found a cure for cancer yet
دانشمندان هنوز درمانی برای سرطان نیافته اند 📿📿
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس