اسم ( noun )
• (1) تعریف: the act of omission, deletion, or invalidation.
• مشابه: abolition, cancel, undoing
• مشابه: abolition, cancel, undoing
- The cancellation of the baseball game was a big disappointment for the fans.
[ترجمه تایماز لطفی] لغو شدن بازی بیسبال یک نا امیدی بزرگ برای هواداران بود|
[ترجمه گوگل] لغو بازی بیسبال یک ناامیدی بزرگ برای هواداران بود[ترجمه ترگمان] لغو بازی بیسبال یک ناامیدی بزرگ برای هواداران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: something that has been done away with, abolished, withdrawn, or annulled, such as a hotel reservation.
• مشابه: abolition, cancel
• مشابه: abolition, cancel
- The restaurant had a lot of cancellations last night because of the snowstorm.
[ترجمه گوگل] این رستوران شب گذشته به دلیل طوفان برف کنسلی های زیادی داشت
[ترجمه ترگمان] دیشب به خاطر بارش برف، رستوران خیلی بهمون خبر داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دیشب به خاطر بارش برف، رستوران خیلی بهمون خبر داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the marks or perforations indicating invalidation for reuse, as on a postage stamp or admission ticket.
• مشابه: cancel
• مشابه: cancel
- This stamp has already been used; you can see the cancellation.
[ترجمه گوگل] این تمبر قبلاً استفاده شده است می توانید لغو را ببینید
[ترجمه ترگمان] این تمبر از قبل استفاده شده است؛ شما می توانید لغو را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این تمبر از قبل استفاده شده است؛ شما می توانید لغو را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید