cancel out

جمله های نمونه

1. The gains and losses are expected to cancel out.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که سود و زیان باطل شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که سود و زیان از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His strong points and weak points cancel out.
[ترجمه گوگل]نقاط قوت و ضعف او را خنثی می کند
[ترجمه ترگمان]نقاط قوت و نقاط ضعف او حذف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This month's pay cheque will cancel out his debt, but it won't give him any extra money.
[ترجمه گوگل]چک حقوقی این ماه بدهی او را باطل می کند، اما پول اضافی به او نمی دهد
[ترجمه ترگمان]این ماه پرداخت بدهی اش را لغو خواهد کرد، اما پول بیشتری به او نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her kindness and generosity cancel out her occasional flashes of temper.
[ترجمه گوگل]مهربانی و سخاوت او باعث از بین رفتن گاه و بیگاه خلق و خوی او می شود
[ترجمه ترگمان]مهربانی و سخاوت او گاهی اوقات تلخ و temper را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You must cancel out all the charges before you leave the hotel.
[ترجمه گوگل]قبل از ترک هتل باید تمام هزینه ها را لغو کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه هتل رو ترک کنی باید همه اتهامات رو کنسل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These arguments cancel out.
[ترجمه گوگل]این استدلال ها خنثی می شوند
[ترجمه ترگمان]این استدلال ها حذف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With a glue like casein the various effects cancel out so that the wet and dry strength of practical joints are nearly identical.
[ترجمه گوگل]با چسبی مانند کازئین، اثرات مختلف از بین می رود، به طوری که استحکام مرطوب و خشک اتصالات عملی تقریباً یکسان است
[ترجمه ترگمان]با یک چسب مانند casein اثرات مختلف حذف می شوند به طوری که مقاومت خشک و خشک مفاصل عملی تقریبا یک سان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To insist on this would cancel out the mature, trustful, open and continually self-reviewing benefit of a good management team.
[ترجمه گوگل]اصرار بر این امر مزیت بالغ، قابل اعتماد، باز و بازنگری مستمر یک تیم مدیریتی خوب را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]برای تاکید بر این موضوع، سود کامل، اعتماد به نفس، باز و پیوسته خود - مرور یک تیم مدیریت خوب را لغو خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With so many weapons to hand, some cancel out others in a tangled web of incentives and disincentives.
[ترجمه گوگل]با تعداد زیادی سلاح در دست، برخی دیگر را در شبکه درهم تنیده ای از مشوق ها و عوامل بازدارنده حذف می کنند
[ترجمه ترگمان]با این همه سلاح برای دست، برخی دیگر را در تار عنکبوتی مشوق ها و disincentives حذف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whether they all cancel out to give a theory that is finite without any infinite subtractions is not yet known.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا همه آنها برای ارائه نظریه ای متناهی بدون هیچ گونه تفریق نامتناهی لغو می شوند، هنوز مشخص نیست
[ترجمه ترگمان]اینکه آیا همه آن ها برای دادن نظریه ای که متناهی است یا هیچ subtractions نامحدود وجود ندارد، صرف نظر می کنند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Loving does not cancel out such bad manners or excuse them, and she would not think so either . . . .
[ترجمه گوگل]دوست داشتن چنین رفتارهای بدی را از بین نمی برد و آنها را بهانه نمی کند و او نیز چنین فکر نمی کند
[ترجمه ترگمان]دوست داشتن چنین رفتار بدی را لغو نمی کند و یا آن ها را معذور می دارد، و او هم این طور فکر نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Next, you should cancel out all the noughts.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، شما باید همه چیزها را لغو کنید
[ترجمه ترگمان] بعدی، تو باید همه \"noughts\" رو کنسل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Will you cancel out that charge, please ?
[ترجمه گوگل]آیا این هزینه را لغو می کنید، لطفا؟
[ترجمه ترگمان]میشه اون اتهام رو کنسل کنی، لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her income and spendings cancel out.
[ترجمه گوگل]درآمد و مخارج او لغو می شود
[ترجمه ترگمان]درآمد و spendings لغو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His weaknesses cancel out his virtues.
[ترجمه گوگل]نقاط ضعف او فضایل او را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]ضعف های او فضایل او را باطل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] ساده کردن

انگلیسی به انگلیسی

• eliminate the effect of something

پیشنهاد کاربران

خنثی کردن
همدیگر را خنثی کردن
خنثی کردن neutralize
شستن و بردن wipe out
The costs cancelled out the benefits
خنثی کردن یا بی اثر کردن
خنثی کردن، یر به یر کردن

بپرس