canaliculus


(کالبدشناسی - شیار یا مجرای بسیار کوچک استخوان) شیارک، لولک، کنالچه، pl ابراهک، کاریزک، سورا  باریک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: canaliculi
مشتقات: canalicular (adj.), canaliculate (adj.), canaliculated (adj.)
• : تعریف: a small bodily channel or tubular passage, such as a tear duct, or a tiny groove, as in a bone.

جمله های نمونه

1. And elder or kidney change unhealthily formerly, kidney canaliculus function already had damage positive of metropolis occurrence holiday.
[ترجمه گوگل]و سالمندان و یا کلیه تغییر ناسالم سابق، عملکرد کانال کلیه در حال حاضر آسیب مثبت از وقوع تعطیلات کلانشهر داشته است
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، تغییر کلیه و یا کلیه نسبت به گذشته تاثیر مثبتی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusions The ruptured inferior lacrimal canaliculus anastomosis with silica gel collapsible bulb as holdfast tames out easily and successfully. The effect is good.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری آناستوموز کانال اشکی تحتانی پاره شده با لامپ جمع شونده سیلیکاژل به عنوان نگهدارنده به راحتی و با موفقیت رام می شود اثر خوب است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پارگی فشاری استخوان اشکی canaliculus anastomosis با ژل سیلیکا قابل جمع شدن holdfast به آسانی و با موفقیت انجام می شود تاثیرش خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In an early embryo, a bile canaliculus has been found. A bile duct is evolved from original hepatic cell.
[ترجمه گوگل]در یک جنین اولیه، یک کانال صفراوی یافت شده است یک مجرای صفراوی از سلول اصلی کبدی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]در جنین اولیه یک کیسه صفرا یافت شده است مجرای صفرا از سلول های کبد اصلی رشد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because canaliculus of insulin stimulative kidney is answered, absorb sodium possibly to concern.
[ترجمه گوگل]از آنجا که کانال کلیه تحریک کننده انسولین پاسخ داده شده است، احتمالاً سدیم را جذب کنید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که canaliculus از انسولین stimulative به انسولین پاسخ داده می شود، سدیم را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moreover, the phenomenon canaliculus bundle degenerate suddenly has been found in the experiment.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پدیده دژنره شدن ناگهانی بسته نرم افزاری canaliculus در آزمایش یافت شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این پدیده به طور ناگهانی در این آزمایش پیدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Between parenchymal cells existed an intercellular canaliculus linking perivascular space.
[ترجمه گوگل]بین سلول های پارانشیمی یک کانال بین سلولی وجود داشت که فضای اطراف عروقی را به هم متصل می کرد
[ترجمه ترگمان]بین سلول های parenchymal، an intercellular وجود داشت که فضای perivascular را به هم پیوند می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Qualitative disease can be divided between kidney canaliculus, kidney mix for acute chronic two kinds big.
[ترجمه گوگل]بیماری کیفی را می توان بین کانال کلیوی، مخلوط کلیه برای حاد مزمن دو نوع بزرگ تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]بیماری های کیفی را می توان بین canaliculus کلیه، ترکیب کلیه برای دو نوع مزمن مزمن تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Function of chronic kidney canaliculus is not complete, nephrosis of tall blood calcic sex.
[ترجمه گوگل]عملکرد کانال مزمن کلیه کامل نیست، نفروز جنس کلسیکی خون بلند است
[ترجمه ترگمان]وظیفه پیوند کلیه مزمن، کامل نیست، بلکه مربوط به رابطه جنسی با خون بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The amount that carries canaliculus to absorb sodium ion again nearly changes along with what kidney spherule filtration leads and change.
[ترجمه گوگل]مقداری که کانالیکولوس را برای جذب مجدد یون سدیم حمل می کند، تقریباً همراه با آنچه که فیلتراسیون کروی کلیه منجر و تغییر می کند، تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]میزانی که canaliculus را برای جذب یون سدیم به ارمغان می آورد نزدیک به تغییرات همراه با آنچه filtration kidney منجر به تغییر و تغییر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In qualitative between chronic kidney canaliculus, kidney disease, chronic pyelonephritis is among them one of most common causes.
[ترجمه گوگل]از نظر کیفی بین کانال مزمن کلیه، بیماری کلیوی، پیلونفریت مزمن یکی از شایع ترین علل آن است
[ترجمه ترگمان]در روش کیفی بین canaliculus مزمن کلیه، بیماری های کلیوی، pyelonephritis مزمن یکی از شایع ترین علل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To observe the effects of traumatic canaliculus disruption by different surgical procedures.
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده اثرات اختلال کانال تروماتیک توسط روش های مختلف جراحی
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثرات اختلال ضربه روحی ناشی از فرایندهای جراحی مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods 22 cases of ruptured inferior lacrimal canaliculus were operated with silica gel collapsible bulb skillfully as holdfast.
[ترجمه گوگل]Methods22 مورد از پارگی کانال اشکی تحتانی با لامپ تاشو سیلیکاژل به طرز ماهرانه ای به عنوان نگهدارنده عمل شد
[ترجمه ترگمان]روش های ۲۲ مورد از استخوان اشکی inferior canaliculus با ژل silica که با مهارت به عنوان holdfast مورد عمل قرار گرفته است، عمل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To estimate the curative effect of anastomosed laceration canaliculus.
[ترجمه گوگل]هدف: برآورد اثر درمانی کانال پارگی آناستوموز شده
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثرات درمانی of laceration است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To bone tissues, the normal physiological activity can lead to local deformation (strain), micro-damage, piezoelectric potentials, fluid flowing in bone canaliculus and streaming potentials.
[ترجمه گوگل]برای بافت های استخوانی، فعالیت فیزیولوژیکی طبیعی می تواند منجر به تغییر شکل موضعی (کرنش)، ریز آسیب، پتانسیل های پیزوالکتریک، جریان مایع در کانال استخوان و پتانسیل های جریان شود
[ترجمه ترگمان]برای بافت استخوان، فعالیت فیزیولوژیکی معمولی می تواند منجر به تغییر شکل موضعی، آسیب های میکرو، پتانسیل پیزوالکتریک، جریان سیال در پتانسیل های استخوانی و پتانسیل جاری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective In order to increase the success rate of canalicular anastomosis, searching for the medial broken end of the disrupted canaliculus under microscope.
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور افزایش میزان موفقیت آناستوموز کانالیکولار، جستجوی انتهای شکسته داخلی کانال مختل شده در زیر میکروسکوپ
[ترجمه ترگمان]هدف به منظور افزایش نرخ موفقیت of anastomosis، جستجو برای انتهای میانی شکستگی قطع شده در زیر میکروسکوپ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small canal in the body (anatomy); groove

پیشنهاد کاربران

ریزمجرا: ( اسم ) کانال کوچک، مثلاً کانال منتهی به سیستم هاورسی در استخوان متراکم یا کانالی که به مجرای اشکی منتهی می شود.

بپرس