canadian

/kəˈneɪdiən//kəˈneɪdɪən/

معنی: کانادایی، اهل کانادا، اهل کانادا
معانی دیگر: وابسته به کانادا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Canada or its people, culture, or the like.
اسم ( noun )
• : تعریف: a native or citizen of Canada, or a descendant thereof.

جمله های نمونه

1. In 1937 he was seconded to the Royal Canadian Air Force in Ottawa as air armament adviser.
[ترجمه گوگل]در سال 1937 به عنوان مشاور تسلیحات هوایی به نیروی هوایی سلطنتی کانادا در اتاوا اعزام شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۳۷ او به عنوان مشاور تسلیحات هوایی به نیروی هوایی سلطنتی کانادا در اتاوا پشتیبانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her voice had a faint American or Canadian twang.
[ترجمه گوگل]صدای او صدای ضعیف آمریکایی یا کانادایی داشت
[ترجمه ترگمان]صدای او یک آمریکایی ضعیف یا کانادایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most English people bracket American and Canadian accents together.
[ترجمه گوگل]اکثر انگلیسی ها لهجه های آمریکایی و کانادایی را با هم کنار هم می گذارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم انگلیسی لهجه آمریکایی و کانادایی را با هم جمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The company is out to capture the Canadian market.
[ترجمه گوگل]این شرکت قصد دارد بازار کانادا را تصرف کند
[ترجمه ترگمان]شرکت قصد دارد تا بازار کانادا را تسخیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Canadian libel law is based on English common law.
[ترجمه گوگل]قانون افترا در کانادا بر اساس قانون عرفی انگلیسی است
[ترجمه ترگمان]قانون افترا کانادا براساس قانون مشترک انگلستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's Canadian, but her Chinese is excellent.
[ترجمه گوگل]او کانادایی است، اما چینی اش عالی است
[ترجمه ترگمان]او کانادایی است، اما غذای چینی او عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Canadian government is facing another political crisis.
[ترجمه گوگل]دولت کانادا با یک بحران سیاسی دیگر مواجه است
[ترجمه ترگمان]دولت کانادا با یک بحران سیاسی دیگر مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We're not American, actually. We're Canadian.
[ترجمه گوگل]ما آمریکایی نیستیم، در واقع ما کانادایی هستیم
[ترجمه ترگمان]در حقیقت ما آمریکایی نیستیم ما کانادایی هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They argue that the amendment undermines Canadian federalism.
[ترجمه گوگل]آنها استدلال می کنند که این اصلاحیه فدرالیسم کانادا را تضعیف می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها استدلال می کنند که این اصلاحیه، فدرالیسم کانادا را تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The 55-year-old Canadian had suffered a grisly death.
[ترجمه گوگل]این مرد 55 ساله کانادایی دچار مرگ وحشتناکی شده بود
[ترجمه ترگمان]این کانادایی ۵۵ ساله از مرگ وحشتناکی رنج برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Canadian business cannot compete head-to-head with American business.
[ترجمه گوگل]کسب و کار کانادایی نمی تواند رودررو با تجارت آمریکایی رقابت کند
[ترجمه ترگمان]کسب وکار کانادایی قادر به رقابت با کسب وکار آمریکایی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Canadian government has retreated from a plan to kill 300 wolves.
[ترجمه گوگل]دولت کانادا از طرح کشتن 300 گرگ عقب نشینی کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت کانادا از طرحی برای کشتن ۳۰۰ گرگ عقب نشینی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Canadian army took down the barricades erected by the Indians.
[ترجمه گوگل]ارتش کانادا سنگرهای ساخته شده توسط سرخپوستان را از بین برد
[ترجمه ترگمان]ارتش کانادا موانعی را که هندی ها بر پا کرده بودند پایین آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Canadian coins have a picture of the Queen's head on one side.
[ترجمه گوگل]روی سکه های کانادایی تصویر سر ملکه در یک طرف آن دیده می شود
[ترجمه ترگمان]سکه های کانادایی تصویری از سر ملکه در یک طرف دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Canadian French is different from the language of metropolitan France.
[ترجمه گوگل]زبان فرانسه کانادایی با زبان کلان شهر فرانسه متفاوت است
[ترجمه ترگمان]زبان فرانسه در فرانسه از زبان فرانسه متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کانادایی (اسم)
canadian, canuck

اهل کانادا (اسم)
canadian

اهل کانادا (صفت)
canadian

تخصصی

[زمین شناسی] کانادایی الف) سری آمریکای شمالی: اردوویسن زیرین (بالای کروکسین کامبرین، زیر شازین. ب) نام یک سیستم سنگی بین اوزارکین، زیر و اردوویسین در بالا، در حال حاضر تشخیص داده نمی شود.

انگلیسی به انگلیسی

• native or resident of canada (country in northern north america)
of or pertaining to canada or the people of canada (country in northern north america)

پیشنهاد کاربران

کانادایی
مثال: She is a Canadian citizen.
او شهروند کانادایی است.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
Can i see tour butt
I am Hashmatullah samadi Officer of the Armed Forces of Afghanistan, who dedicated for seven years in the Afghan National Defense Department.
After the fall of the Kabul of Afghanistan's capital, I have always been threatened by the Taliban as a military officer, in particular the Taliban group, especially the Taliban group.
...
[مشاهده متن کامل]

So I want to use the Canadian Immigration Program to maintain your life of the Canadian Immigration Program.
It is worth mentioning that I have not committed any crime during my duty.
And no criminal case has been registered with me in legal institution
best
Hashmatullah samadi

بپرس