نتوانستن اخلاقی و وجدانی
نمی توانم. . . . . ( نباید. . . )
نمی توانم. . . . . ( وگرنه ممکنه خدای نکرده باعث آزار کسی شدن/ممکنه خدای نکرده باعث خسارت زدن به چیزی شدن )
ممکنه مریض شوم اگر. . .
... [مشاهده متن کامل]
It's impossible he won't play but I can ill afford to lose him.
این غیر ممکنه که او بازی نکند. اما من نمی تونم بهش ببازم ( اگر ببازم ممکنه مریض شوم )
We can ill afford another scandal.
ما نمیتونیم آبروریزی دیگری انجام دهیم ( ما نباید آبروریزی دیگری کنیم )
نمی توانم. . . . . ( نباید. . . )
نمی توانم. . . . . ( وگرنه ممکنه خدای نکرده باعث آزار کسی شدن/ممکنه خدای نکرده باعث خسارت زدن به چیزی شدن )
ممکنه مریض شوم اگر. . .
... [مشاهده متن کامل]
این غیر ممکنه که او بازی نکند. اما من نمی تونم بهش ببازم ( اگر ببازم ممکنه مریض شوم )
ما نمیتونیم آبروریزی دیگری انجام دهیم ( ما نباید آبروریزی دیگری کنیم )
نتوانستن از عهدۀ . . . برآمدن
استطاعت نداشتن
نتوانستن
نباید
نتوانستن
نباید
نتوانستن. به سختی توانستن.
نباید
نباید