camshaft

/ˈkæmˌʃæft//ˈkæmʃɑːft/

معنی: محور بادامک
معانی دیگر: (مکانیک) محور بادامک، آسه ی بادامک، میل سوپاپ، میل بادامک، میله ای که بچر  دنده متصل می شود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an engine shaft having one or more cams.

جمله های نمونه

1. camshaft bearing
یاتاقان میل سوپاپ

2. camshaft sprocket
چرخ زنجیر میل سوپاپ

3. The camshaft rotates in phase with the crankshaft, but at half its speed.
[ترجمه گوگل]میل بادامک هم فاز با میل لنگ می چرخد ​​اما با نصف سرعتش
[ترجمه ترگمان]The در فاز با میل لنگ می چرخد، اما با سرعت نصف آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mods include sportier camshafts and bigger valves.
[ترجمه گوگل]مدها شامل میل بادامک های اسپرت تر و سوپاپ های بزرگتر هستند
[ترجمه ترگمان]Mods شامل sportier camshafts و شیره ای بزرگ تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His design does away with the latter's camshafts and valves.
[ترجمه گوگل]طراحی او میل بادامک و سوپاپ های دومی را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]طراحی او با the و شیرها مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Since 195 an engine with a single overhead camshaft has been used.
[ترجمه گوگل]از سال 195 یک موتور با یک میل بادامک بالا سر استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ۱۹۵ موتور با یک camshaft بالای سر استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sedan camshafts re-melting and chilling process and production technique of shell mold camshaft castings to he re-melted and chilled were introduced.
[ترجمه گوگل]فرآیند ذوب و سرد کردن مجدد میل بادامک سدان و تکنیک تولید قالب های پوسته ریخته گری میل بادامک به ذوب و سرد شدن مجدد معرفی شد
[ترجمه ترگمان]سدان به سرعت در حال ذوب شدن و فرآیند منجمد و روش تولید قالب پوسته از قالب های castings به او معرفی شد که دوباره ذوب و یخ زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Upward camshaft; chain transmission; timing distribution system is stable and has little noise.
[ترجمه گوگل]میل بادامک رو به بالا؛ انتقال زنجیره ای؛ سیستم توزیع زمان بندی پایدار است و صدای کمی دارد
[ترجمه ترگمان]انتقال به بالا؛ انتقال زنجیره ای؛ سیستم توزیع زمان بندی پایدار است و نویز کمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To disclose the reasons of hot-tearing of camshaft produced by bottom gating system and vertical casting process, the temperature-field of the camshaft under the above technique conditions was tested.
[ترجمه گوگل]برای افشای دلایل داغ شدن میل بادامک تولید شده توسط سیستم دریچه پایین و فرآیند ریخته گری عمودی، میدان دمایی میل بادامک تحت شرایط تکنیک فوق مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]برای آشکار کردن دلایل of داغ تولید شده توسط سیستم ورودی پایین و فرآیند ریخته گری عمودی، میدان دمایی of تحت شرایط تکنیک بالا مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The manganate phosphating technology of camshaft is introduced.
[ترجمه گوگل]فن آوری فسفاته منگنات میل بادامک معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی manganate phosphating of معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The camshaft has a cam, on which there is a lob, or bump.
[ترجمه گوگل]میل بادامک دارای یک بادامک است که روی آن یک لبه یا برآمدگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دوربین دریایی یک دوربین دارد که ما را پرت می کند، یا به آن ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As the camshaft continues to rotate, the high spot moves way from the valve mechanism.
[ترجمه گوگل]همانطور که میل بادامک به چرخش ادامه می دهد، نقطه بالا از مکانیسم سوپاپ دور می شود
[ترجمه ترگمان]همانطور که the به چرخش خود ادامه می دهد، نقطه بالا از مکانیزم سوپاپ حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is called an overhead camshaft arrangement.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب میل بادامک بالای سر می گویند
[ترجمه ترگمان] این یه قرار camshaft بالای سرم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sedan camshafts re-melting and chilling process and production technique of shell mold camshaft castings to be re-melted and chilled were introduced.
[ترجمه گوگل]فرآیند ذوب و سرد کردن مجدد میل بادامک سدان و تکنیک تولید قالب های پوسته میل بادامک برای ذوب و سرد شدن مجدد معرفی شد
[ترجمه ترگمان]سدان در حال ذوب شدن و فرآیند منجمد و روش تولید قالب پوسته از قالب های camshaft است که به طور مجدد ذوب و یخ زده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محور بادامک (اسم)
camshaft

تخصصی

[خودرو] میل سوپاپ
[نساجی] میل کام - محور بادامک ماشین بافندگی که در زیر آن قرار دارد

انگلیسی به انگلیسی

• shaft to which a cam is affixed
a camshaft is a part of an engine consisting of a rod with one or more cams attached to it.

پیشنهاد کاربران

camshaft ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: میل بادامک
تعریف: محوری با زائده های بادامک شکل که به وسیلۀ میل لنگ به گردش درمی آید و با زائده های خود سوپاپ های سیلندر را در زمان های معین باز و بسته می کند
میل سوپاپ در رشته مکانیک در رسته تنظیم موتور این معنی رو میده
میله بادامک

بپرس