• (1)تعریف: a place where one sets up camp, usually within a campground. • مشابه: camp
• (2)تعریف: (chiefly British) a natural area established as a place for people to camp, often with running water and toilets; campground.
جمله های نمونه
1. The campsite is close to all local amenities.
[ترجمه گوگل]کمپ به تمام امکانات محلی نزدیک است [ترجمه ترگمان]اردوگاه نزدیک همه امکانات رفاهی محلی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The campsite is in a beautiful location next to the beach.
[ترجمه گوگل]کمپینگ در مکانی زیبا در کنار ساحل قرار دارد [ترجمه ترگمان]کمپ در مکان زیبایی کنار ساحل قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The wilderness campsite had its own peculiar enchantment.
[ترجمه گوگل]اردوگاه بیابان افسون خاص خود را داشت [ترجمه ترگمان]این اردوگاه بکر سحر و جادو خاصی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They go to the same campsite year in year out.
[ترجمه گوگل]آنها سال به سال به همان کمپینگ می روند [ترجمه ترگمان]آن ها هر سال به همان اردوگاه می روند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Keep your eyes skinned for a campsite!
[ترجمه Marya] چشم هایتان برای پیدا کردن جای چادر زدن تیز کنید!
|
[ترجمه گوگل]برای کمپینگ چشمانتان را پاک کنید! [ترجمه ترگمان]چشم هایت را برای یک اردوگاه درست کن! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The campsite was deluged by a flash flood.
[ترجمه گوگل]محل کمپ در اثر سیل ناگهانی غرق شد [ترجمه ترگمان]سیل ناگهانی اردوگاه را پوشانده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We stopped at a campsite for a week.
[ترجمه گوگل]یک هفته در کمپینگ توقف کردیم [ترجمه ترگمان]یک هفته توی اردوگاه توقف کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The campsite has been nicknamed 'tent city' by visiting reporters.
[ترجمه گوگل]این کمپ توسط خبرنگاران بازدید کننده به شهر چادر لقب گرفته است [ترجمه ترگمان]این اردوگاه با دیدن گزارشگران به شهر چادری معروف شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The facilities on the campsite were very primitive.
[ترجمه گوگل]امکانات در کمپ بسیار ابتدایی بود [ترجمه ترگمان]امکانات اردوگاه بسیار بدوی بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The campsite provided only basic facilities.
[ترجمه گوگل]اردوگاه فقط امکانات اولیه را فراهم می کرد [ترجمه ترگمان]اردوگاه فقط امکانات اولیه فراهم می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I arrived at the campsite, only to discover that it was closed for the winter.
[ترجمه گوگل]به اردوگاه رسیدم، اما متوجه شدم که برای زمستان بسته است [ترجمه ترگمان]من به اردوگاه رسیدم، فقط متوجه شدم که برای زمستان بسته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The campsite is set in the middle of a pine forest.
[ترجمه گوگل]محل کمپینگ در وسط یک جنگل کاج قرار دارد [ترجمه ترگمان]اردوگاه در وسط جنگل کاج قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Both were found in digs at a modern-day campsite.
[ترجمه گوگل]هر دو در حفاری در یک کمپینگ امروزی پیدا شدند [ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها در حفاری های در یک اردوگاه مدرن امروزی پیدا شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The route starts at the Glen Brittle campsite, next to the beach.
[ترجمه گوگل]مسیر از کمپینگ گلن بریتل، در کنار ساحل شروع می شود [ترجمه ترگمان]مسیر شروع به حرکت به اردوگاه شکننده گلن و کنار ساحل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اردوگاه (اسم)
camp, campsite, cantonment, campground, camping site
تخصصی
[] محل اردو
انگلیسی به انگلیسی
• area suitable for camping a campsite is a place where people can stay in tents or caravans. campground, area suitable for camping, camping area
پیشنهاد کاربران
اردوگاه توریستی مثال: The campsite is in a beautiful location next to the beach. این اردوگاه توریستی در یک مکان زیبا کنار ساحل قرار دارد.
campsite ( n ) ( k�mpsaɪt ) =a place in a campground where you can put up one tent or park one camper
اردوگاه تفریحی
it is somewhere that you can sleep in tents لطفا اگه خوشتون اومد لایک کنید💗
اردوگاه
محل مخصوص کمپ زدن ( چادر زدن ) کهمعمولا دارای توالت و مکانی برای شستشو و . . . است
محل مخصوص چادر زدن
محل کمپ جایی که دارای منبع آب و دستشویی هست و مردم می توانند چادر بزنند، تفرجگاه