camouflage

/ˈkæməˌflɑːʒ//ˈkæməflɑːʒ/

معنی: پوشش، استتار، پنهان کردن وسایل جنگی، مخفی کردن، پوشاندن
معانی دیگر: (ارتش) استتار، پردگی، پوشیدگی، نهان سازی، پنام، نهانگری، پرده پوشی، تزویر (جانورشناسی) رنگ آمیزی بدن جانور (که به نهانسازی او کمک می کند)، پردگین، استتار کردن، نهانسازی کردن، نهانگری کردن، پردگین کردن، پنام کردن، پنامیدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a method of concealing something such as a person, vehicle, or building, esp. from an enemy military force, by covering it or coloring it so as to imitate its surroundings.
مشابه: covering, deception, masking, masquerade, screening, stratagem, subterfuge

- Camouflage is crucial to the defense of any army.
[ترجمه سینا] استتار برای دفاع از طرف هر ارتشی مهم است
|
[ترجمه گوگل] استتار برای دفاع از هر ارتشی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان] دفاع از ارتش برای دفاع از هر ارتش حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The coats of many animals serve them as a natural form of camouflage.
[ترجمه گوگل] کت بسیاری از حیوانات به عنوان یک فرم طبیعی استتار به آنها خدمت می کند
[ترجمه ترگمان] پوشش بسیاری از حیوانات به عنوان یک شکل طبیعی از استتار به آن ها خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the material, such as paint, fabric, or foliage, used to conceal something by this method.
مترادف: cover, covering, disguise
مشابه: blind, cloak, mask, screen, shroud, veil

- The soldiers covered their vehicles with camouflage.
[ترجمه گوگل] سربازان وسایل نقلیه خود را با استتار پوشانده بودند
[ترجمه ترگمان] سربازان خودروهای خود را با استتار پوشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: any method of disguising for the purpose of concealing.
مترادف: concealment, disguise
مشابه: blind, deception, mask, masking, masquerade, screen, screening, subterfuge

- His apparent calmness was camouflage for his real fears.
[ترجمه گوگل] آرامش ظاهری او استتار ترس های واقعی او بود
[ترجمه ترگمان] آرامش ظاهری او برای ترس های واقعی پنهان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: camouflages, camouflaging, camouflaged
مشتقات: camouflager (n.)
(1) تعریف: to conceal by coloring or covering to imitate the surroundings.
مترادف: cover, disguise
مشابه: conceal, hide, screen, veil

- In winter the soldiers camouflaged themselves by wearing white.
[ترجمه گوگل] در زمستان سربازان با پوشیدن لباس سفید خود را استتار می کردند
[ترجمه ترگمان] در زمستان سربازان مشغول پوشیدن لباس سفید بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to conceal by disguising.
مترادف: disguise, mask
مشابه: cloak, conceal, dissemble, hide, veil

- She camouflaged her true motives.
[ترجمه گوگل] او انگیزه های واقعی خود را استتار کرد
[ترجمه ترگمان] او انگیزه واقعی او را تحت نظر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. camouflage allowed the tanks to continue their advance without alerting enemy scouts
استتار به تانک ها اجازه داد که بدون آگاه سازی دیدبانان دشمن به پیشروی خود ادامه بدهند.

2. camouflage discipline
(ارتش) انضباط استتار،اصول و مقررات نهانسازی

3. a panther's camouflage
پردگین یوزپلنگ،تغییر رنگ یوزپلنگ (به منظور استتار)

4. a cat's soft paws camouflage sharp claws
پنجه های نرم گربه چنگال های تیزی را پنهان می کند.

5. The men were dressed in camouflage and carrying automatic weapons.
[ترجمه گوگل]این افراد لباس های استتار به تن داشتند و اسلحه های خودکار حمل می کردند
[ترجمه ترگمان]مردها لباس پوشیده بودند و سلاح های اتوماتیک را حمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were dressed in camouflage and carried automatic rifles.
[ترجمه گوگل]آنها لباس های استتار به تن داشتند و تفنگ های خودکار حمل می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها لباس پوشیده بودند و تفنگ هایشان را حمل کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lizard's light brown skin acts as camouflage in the desert sand.
[ترجمه گوگل]پوست قهوه ای روشن مارمولک به عنوان استتار در شن های صحرا عمل می کند
[ترجمه ترگمان]پوست قهوه ای روشن مارمولک به عنوان استتار در ماسه بیابان عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many animals have a natural camouflage which hides them from their enemies.
[ترجمه گوگل]بسیاری از حیوانات استتار طبیعی دارند که آنها را از دشمنان خود پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حیوانات یک استتار طبیعی دارند که آن ها را از دشمنانشان مخفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Maya's cheerful manner just serves / acts as camouflage.
[ترجمه گوگل]رفتار شاد مایا فقط به عنوان استتار عمل می کند
[ترجمه ترگمان]رفتار شاد مایا فقط به عنوان استتار عمل می کند \/ عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was wearing army camouflage.
[ترجمه گوگل]لباس استتار ارتش به تن داشت
[ترجمه ترگمان]لباس استتار پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some insects have a natural camouflage which hides them from the attack of their enemies.
[ترجمه گوگل]برخی از حشرات دارای استتار طبیعی هستند که آنها را از حمله دشمنان خود پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]برخی از حشرات یک استتار طبیعی دارند که آن ها را از حمله دشمنان پنهان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The whiteness of the arctic fox acts as camouflage, hiding it from its enemies.
[ترجمه گوگل]سفیدی روباه قطبی به عنوان استتار عمل می کند و آن را از دشمنان خود پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]سفیدی روباه قطبی همانند استتار عمل می کند و آن را از دشمنانش مخفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He tried to camouflage his real intentions by talking about friendship and so on.
[ترجمه گوگل]او سعی می کرد با صحبت از دوستی و نیت واقعی خود را استتار کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد نیت واقعی اش را با حرف زدن درباره دوستی و این جور چیزها پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Using smoke as camouflage, the army advanced up the hill.
[ترجمه گوگل]با استفاده از دود به عنوان استتار، ارتش تا بالای تپه پیشروی کرد
[ترجمه ترگمان]ارتش با استفاده از دود، از تپه بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He believed that her kindness was merely a camouflage for her real intentions.
[ترجمه گوگل]او معتقد بود که مهربانی او صرفاً استتاری برای نیت واقعی او است
[ترجمه ترگمان]او معتقد بود که مهربانی او صرفا برای مقاصد واقعی اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوشش (اسم)
gear, roof, span, shield, cover, armature, coverage, envelopment, coating, covering, overlay, sconce, mantle, robe, capsule, theca, camouflage, capping, sheathing, casing, tunic, casement, incrustation, gaberdine, coverture, shroud, envelope, shale, integument, involucre, involucrum, revetment, roofing

استتار (اسم)
camouflage

پنهان کردن وسایل جنگی (اسم)
camouflage

مخفی کردن (فعل)
hide, conceal, camouflage, occult, submerge, submerse, hugger-mugger

پوشاندن (فعل)
ensconce, envelop, case, apparel, cover, mask, conceal, coat, veil, put on, sod, line, vest, deck, belay, bestrew, jacket, blanket, sheathe, shingle, camouflage, submerge, overcast, immerse, shroud, clothe, wear, crown, endue, infold, indue, suffuse

انگلیسی به انگلیسی

• disguise; coloring which blends with the surroundings
disguise; hide with camouflage
camouflage consists of things such as leaves, branches, or paint. it is used to make military forces and equipment look like their surroundings, so that it is difficult for the enemy to see them.
to camouflage military forces and equipment means to use camouflage to make them difficult to see.
to camouflage something also means to hide it or make it appear to be something different.
camouflage is also the way in which some animals are coloured and shaped to blend in with their natural surroundings.

پیشنهاد کاربران

دوستان توجه داشته باشید که تلفظ صحیح این کلمه "کَموفلاش" هست.
دوستان توجه کنید که تلفظش کَموفلاش هست و آخرش ش تلفظ می شه
1 -
the use of leaves, branches, paints, and clothes for hiding soldiers or military equipment so that they cannot be seen against the area around them
استفاده از برگ، شاخه، رنگ و لباس برای مخفی کردن سربازان یا تجهیزات نظامی به طوری که در اطراف آنها دیده نشود
...
[مشاهده متن کامل]

استتار ( کردن )
a camouflage jacket
The troops had camouflaged themselves so effectively that the enemy didn't notice them approaching.
2 -
to hide something, or to hide the truth about something
پنهان کردن چیزی، یا پنهان کردن حقیقت در مورد چیزی
He camouflaged the payments by listing them as "building materials".
Some industries' losses are camouflaged by gains in other industries.

camouflage
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/camouflage
استتار ( نظامی )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : camouflage
اسم ( noun ) : camouflage
صفت ( adjective ) : camouflaged
قید ( adverb ) : _
Camouflage=hide
camouflage ( علوم نظامی )
واژه مصوب: استتار
تعریف: استفاده از مواد طبیعی یا الکترونیکی یا مصنوعی برای پوشاندن افراد یا تجهیزات یا مکان های راهکنشی با هدف فریب دشمن
ماست مالی
پوشش، استتار
استتار و استتار کردن
هم فعله هم اسم
استتار - استتار کردن
The soldiers camouflaged themselves with leaves and twigs
مخفی کردن یا پنهان کردن
لاپوشانی کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس