نزدیک شدن ، فرا رسیدن
When her uncle George's birthday came round , Mary wanted to buy him something really special present .
۲ معنی دارد
۱_رفتن به مهمانی یه خانه ی کسی
would you like to come round this evening
۲ - بیهوش شدن
he was unconscious for three hours but came around in hospital
۱_رفتن به مهمانی یه خانه ی کسی
۲ - بیهوش شدن
به هوش آمدن.
به هوش امدن
When I came round, my arm was very painful.
وقتی به هوش امدم ، آرنجم خیلی درد داشت.
وقتی به هوش امدم ، آرنجم خیلی درد داشت.
به هوش آمدن