• : تعریف: a portable video recording device that includes a camera and an audio recorder in one unit.
جمله های نمونه
1. Your camcorder should have these basic features: autofocus, playback facility, zoom lens.
[ترجمه گوگل]دوربین فیلمبرداری شما باید این ویژگی های اساسی را داشته باشد: فوکوس خودکار، امکان پخش، لنز زوم [ترجمه ترگمان]camcorder شما باید این ویژگی های اساسی را داشته باشند: فوکوس خودکار، امکانات پخش، لنز زوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The camcorder needs a new battery.
[ترجمه حسین] دوربین فیلم برداری به باتری جدیدی نیاز دارد
|
[ترجمه mobina shiri] این دوربین فیلم برداری به یک باتری جدید نیاز دارد.
|
[ترجمه شاسگول آباد حسینی زاده] دوربین نیاز به باتریه جدید داره
|
[ترجمه Nảges] دوربین فیلم برداری به باتری جدیدی نیاز دارد.
|
[ترجمه گوگل]دوربین فیلمبرداری به باتری جدید نیاز دارد [ترجمه ترگمان]The به باتری جدید نیاز دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Even carrying the camcorder while hiking in the forest was an effort.
[ترجمه گوگل]حتی حمل دوربین فیلمبرداری هنگام پیاده روی در جنگل نیز یک تلاش بود [ترجمه ترگمان]حتی حمل the در حالی که پیاده روی در جنگل یک تلاش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The camcorder winds the tape back or forward at high speed.
[ترجمه گوگل]دوربین فیلمبرداری نوار را با سرعت زیاد به عقب یا جلو می پیچد [ترجمه ترگمان]The با سرعت بالا، نوار را به عقب یا جلو هدایت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We need some batteries for the camcorder.
[ترجمه گوگل]به تعدادی باتری برای دوربین فیلمبرداری نیاز داریم [ترجمه ترگمان] ما به چندتا باتری برای دوربین نیاز داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. On-off control of the camcorder is simplicity itself.
[ترجمه گوگل]کنترل روشن و خاموش دوربین فیلمبرداری خود سادگی است [ترجمه ترگمان]کنترل خارج از مدار، خود سادگی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Add to these camcorder entertainments purporting to capture real life in the raw on film-Police!
[ترجمه گوگل]به این سرگرمی های دوربین فیلمبرداری اضافه کنید که ادعا می کنند زندگی واقعی را در فیلم-Police به تصویر می کشند! [ترجمه ترگمان]به این سرگرمی های camcorder اضافه کنید که قصد دارند زندگی واقعی را در فیلم خام با نام پلیس ثبت کنند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The consumer would tape the event with a camcorder.
[ترجمه گوگل]مصرف کننده رویداد را با یک دوربین فیلمبرداری ضبط می کند [ترجمه ترگمان]مصرف کننده این رویداد را با یک camcorder ضبط خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Practise holding and using the camcorder keeping the picture in the viewfinder steady.
[ترجمه گوگل]نگه داشتن و استفاده از دوربین فیلمبرداری را تمرین کنید تا تصویر را در منظره یاب ثابت نگه دارید [ترجمه ترگمان]Practise نگه داشتن و استفاده از the، تصویر را در منظره یاب ثابت نگاه می دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Gaynor Wynne was filming her with a camcorder during a champagne reception at the Imperial Hotel.
[ترجمه گوگل]گینور وین در حین پذیرایی شامپاین در هتل امپریال در حال فیلمبرداری از او با دوربین فیلمبرداری بود [ترجمه ترگمان]آقای \"گینور\" داشت با دوربین فیلم برداری در هتل champagne از او فیلم برداری می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For video work, I have used both a camcorder and a digital camera as a source.
[ترجمه گوگل]برای کارهای ویدیویی هم از دوربین فیلمبرداری و هم از دوربین دیجیتال به عنوان منبع استفاده کرده ام [ترجمه ترگمان]برای کار ویدیویی، من هم از یک دوربین دیجیتال و هم یک دوربین دیجیتال به عنوان یک منبع استفاده کرده ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. However, you really need the camcorder feature known as exposure lock to make this effect work properly.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای اینکه این افکت به درستی کار کند، واقعاً به ویژگی دوربین فیلمبرداری معروف به قفل نوردهی نیاز دارید [ترجمه ترگمان]با این حال، شما واقعا به ویژگی camcorder که به عنوان قفل نوردهی شناخته می شود، نیاز دارید تا این افکت را به درستی انجام دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Question A combination of wind, traffic and camcorder noise have drowned out the required soundtrack.
[ترجمه گوگل]سوال ترکیبی از باد، ترافیک و سر و صدای دوربین فیلمبرداری موسیقی متن مورد نیاز را از بین برده است [ترجمه ترگمان]سوال ترکیبی از باد، ترافیک و سر و صدا، موسیقی متن مورد نیاز را خاموش کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The incoming signal is monitored at the camcorder on headphones.
[ترجمه گوگل]سیگنال دریافتی در دوربین فیلمبرداری روی هدفون نظارت می شود [ترجمه ترگمان]سیگنال ورودی در the روی هدفون مورد نظارت قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The arrival of a new camcorder is a red-letter day in the life of any household.
[ترجمه گوگل]ورود یک دوربین فیلمبرداری جدید یک روز قرمز در زندگی هر خانواده است [ترجمه ترگمان]ورود of جدید یک روز نامه قرمز در زندگی هر خانواده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[برق و الکترونیک] دوربین تصویر برداری ویدئویی، کم کوردر نوعی دوربین ویدئویی قابل حمل که مجهز به سیستم ضبط صدا و تصویر تمام رنگی روی نوار است . استفاده از عدسی های تله فرتو در این دوربینها قابلیت تصویر برداری از فواصل نزدیک تا دور را به آن می دهد .
انگلیسی به انگلیسی
• video camera, camera used to record video films a camcorder is a small video camera and recorder that you can hold in one hand.
پیشنهاد کاربران
مثال: load the cassette into the camcorder کاست و نوار را داخل دوربین فیلمبرداری دستی بگذار.
دوربین عکاسی یا فیلم برداری
Handy camera
a small video camera that can be held easily in one hand یک دوربین فیلمبرداری کوچک که می توان آن را به راحتی در یک دست نگه داشت.
a type of camera that records pictures and sound on videotape
دوربینهای حرفه ای ویدیو از سه بخش تشکیل میشوند 1 لنز 2 بدنه که حسگر دوربین در ان وجود دارد 3 tape deck که کار ان ثبت اطلاعت تصویر بر روی نوار کاست با حافظه میباشد که گاها این سه قطعه از سه کمپانی مختلف ... [مشاهده متن کامل]
خریداری میشود در این دوربینها با برداشتن قطعه tape deck ونصب بک مبدل میتوان از انها در استودیو و یا واحد سیار تلویزیونی استفاده کرد که ضبط انها با رابط کابلهای مخصوص در اتاق فرمان صورت میگیرد دوربین های camcorder با توجه به حرفه ای بودن و قابلیت تعویض لنز قابلیت جدا کردن tape deck را ندارند وقسمت بدنه با ضبط یک تکه هستند
دوربین فیلم برداری که سبک و قابل حمل و نگهداری با یک دست باشد
( We can say ( camera
دوربین تصویربرداری ویدیو❤
هندی کم
دوربین فیلمبردار سبک وقابل حمل
دوربین سبک که قابل حمله
دوربین فیلمبرداری که قابل حمل و سبک باشد
دوربینی که سبک و قابل حمل باشد.
دوربین هایی است که همزمان هم می شود فیلم برداری کرد و هم میشود عکس برداری کرد