cambric

/ˈkeɪmbrɪk//ˈkeɪmbrɪk/

معنی: نوعی پارچه کتانی ظریف، قمیص
معانی دیگر: پارچه ی کتانی بسیار نازک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a thin, white, closely woven fabric of cotton or linen.

جمله های نمونه

1. Not long up, her cambric dressing-gown was held tightly about her throat as the chill seeped through the air.
[ترجمه گوگل]چندی پیش، لباس پانسمان کامبریک او در اطراف گلویش محکم شده بود، زیرا سرما در هوا نفوذ می کرد
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که پیراهن خوابش در حالی که سرما در هوا نفوذ می کرد، در گلویش پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He meant cambric tea, and he knew I would want it.
[ترجمه گوگل]منظورش چای کامبریک بود و می دانست که من آن را می خواهم
[ترجمه ترگمان]منظورش چای cambric بود و می دانست که من آن را می خواهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tell her to make me a cambric shir.
[ترجمه گوگل]به او بگو برای من یک شیر کامبریک درست کند
[ترجمه ترگمان] بهش بگو یه شیر cambric برام درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tell her to make me a cambric shirt.
[ترجمه گوگل]به او بگو برای من یک پیراهن کامبریک درست کند
[ترجمه ترگمان] بهش بگو برام یه تی شرت درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cooling comfortable as cambric and a must as your health companion.
[ترجمه گوگل]خنک کردن راحت به عنوان کامبریک و به عنوان همراه سلامتی شما ضروری است
[ترجمه ترگمان]می توانید راحت باشید، مانند یک پارچه کتان و یک نفر دیگر هم باید همراه شما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ask him to come for his cambric shirt.
[ترجمه گوگل]از او بخواهید برای پیراهن کامبریک خود بیاید
[ترجمه ترگمان]از او بخواه که پیراهن cambric بپوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She wears a skirt of cambric.
[ترجمه گوگل]او دامن کامبریک می پوشد
[ترجمه ترگمان]او یک دامن کتان به تن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tell him to make me a cambric shirt.
[ترجمه گوگل]بگو برای من یک پیراهن کامبریک درست کند
[ترجمه ترگمان] بهش بگو برام یه تی شرت درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She stands upright in her long white cotton nightgown from Laura Ashley, scratches her bottom through the cambric, and yawns.
[ترجمه گوگل]او با لباس خواب نخی بلندش از لورا اشلی راست می ایستد، پایین بدنش را از کامبریک می خراشد و خمیازه می کشد
[ترجمه ترگمان]پیراهن بلند و سفیدش را از لورا اشلی بیرون می آورد و کف the را می خاراند و خمیازه می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Neither could she approve his striped pyjamas, coarse and unpleasing in contrast to Maman's ribboned cambric nightdress.
[ترجمه گوگل]او همچنین نمی‌توانست پیژامه‌های راه راه او را تأیید کند، درشت و ناخوشایند بر خلاف لباس شب کامبریک روبان‌دار مامان
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام نمی توانست پیژامه راه راه او را، که در مقایسه با آن تن به تن داشت، تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Occasionally both underside of lid and inside of case were lined with plain cambric.
[ترجمه گوگل]گهگاه هم سطح زیرین درب و هم داخل کیس با کامبریک ساده پوشانده می شد
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات زیر سرپوش و در صندوق، با یک پارچه کتان، حاشیه دوزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As for Benedetto, he gracefully wiped his lips with a fine cambric pocket - handkerchief.
[ترجمه گوگل]در مورد بندتو، او با زیبایی لب هایش را با یک جیب کامبریک ظریف - دستمال پاک کرد
[ترجمه ترگمان]اما بنودتو در حالی که دستمال خود را با دستمال خود پاک می کرد با متانت لب هایش را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. 'I didn't, ' sobbed the youth, escaping from my hands, and finishing the remainder of the purification with his cambric pocket-handkerchief.
[ترجمه گوگل]جوان گریه کرد و از دستان من فرار کرد و باقیمانده تطهیر را با دستمال جیبی کامبریک خود به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]جوان در حالی که از دست من فرار می کرد، هق هق کنان گفت: من این کار را نکردم و باقی the را با دستمال cambric تمام کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 'I didn't, ' sobbed the 8tth, escaping from my hands, finishing the remainder of the purification with his cambric pocket-handkerchief.
[ترجمه گوگل]هشتم گریه کرد و از دستانم فرار کرد و باقیمانده تطهیر را با دستمال جیبی کامبریک خود به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]۸ tth در حالی که از دست من فرار می کرد و بقیه of را با دستمال cambric به پایان رساند، هق هق کنان گفت: من این کار رو نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوعی پارچه کتانی ظریف (اسم)
cambric

قمیص (صفت)
cambric

تخصصی

[نساجی] نوعی پارچه کتانی ظریف

انگلیسی به انگلیسی

• delicate cotton fabric

پیشنهاد کاربران

بپرس