camber

/ˈkæmbər//ˈkæmbə/

معنی: قوز یا خمیدگی اندک، تحدب کم، تیر یا الوار خمیده و کج، خمیده کردن، منحنی کردن
معانی دیگر: (مکانیک) خمیدگی (مثلا خمیدگی تیر سقف در اثر فشار)، گرده ماهی (مثلا برآمدگی وسط جاده در مقایسه با طرفین آن)، انحنا (مثلا برآمدگی وسط عرشه ی کشتی یا طاق ساختمان به منظور آن که آب باران به طرفین جاری شود)، کوژی (مثلا سطح برخی عدسی ها و یا شیشه ی جلو اتومبیل)، شکم دادگی، چول، کوژ کردن یا شدن، خمیده کردن یا شدن، گرده ماهی دار کردن یا شدن، شکم دادن، قوس دار کردن یا شدن، (اتومبیل) تمایل چرخ ها به طرفین (وقتی بار اتومبیل سبک است پایین چرخ ها به هم نزدیک تر است تا بالای آنها: positive camber - وقتی بار اتومبیل سنگین است عکس این موضوع صادق است: negative camber)، کمبر، (هواپیماسازی) قوس یا انحنای بال و بدنه از جلو به عقب

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: cambers, cambering, cambered
• : تعریف: to arch or cause to arch upward slightly.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a slight upward arch.

- The camber of this playing field helps water drain off.
[ترجمه گوگل] دور این زمین بازی به تخلیه آب کمک می کند
[ترجمه ترگمان] camber این میدان بازی به تخلیه آب کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the condition of being arched.

(3) تعریف: a slight inward tilt of the bottoms of the wheels of a car.

جمله های نمونه

1. the road builders dug out earth for the camber
جاده سازان برای گرده ماهی کردن جاده خاک برداری کردند.

2. Transverse gradients of pavement include the road camber and super elevation.
[ترجمه گوگل]شیب های عرضی روسازی شامل کمبر جاده و فوق العاده ارتفاع است
[ترجمه ترگمان]این پیاده روی نیز شامل جاده camber و ارتفاع سوپر می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The influencing factors of coal arch camber in planomural coal bin and coal drop pipe with rectangular or circular cross section during coal drop are studied theoretically.
[ترجمه گوگل]عوامل تأثیرگذار قوس زغال سنگ در سطل زغال‌سنگ پلانومورال و لوله قطره‌ای زغال‌سنگ با مقطع مستطیلی یا دایره‌ای در حین ریزش زغال‌سنگ به صورت نظری مورد بررسی قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]تاثیر عوامل موثر بر camber زغال سنگ در میدان زغال سنگ planomural و لوله قطره زغال سنگ با مقطع مستطیلی یا مدور در طول افت زغال سنگ به صورت تئوری مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Influence of different camber angle on special-shaped spatial combination arch-rib arch mechanical behavior is analyzed under completion state.
[ترجمه گوگل]تأثیر زاویه‌های مختلف کمبر بر رفتار مکانیکی ترکیب فضایی خاص شکل قوس قوس دنده در حالت تکمیل تحلیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]تاثیر زاویه camber مختلف بر رفتار مکانیکی قوس - شکل - درجه رفتار مکانیکی، تحت شرایط اتمام مورد تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Foredeck plates pulled down against camber of deck beams.
[ترجمه گوگل]صفحات جلویی در برابر تیرهای عرشه به سمت پایین کشیده شدند
[ترجمه ترگمان]plates که از beams های عرشه به camber بسته بودند، از بین رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Camber is the inward or outward tilt of the wheel at top.
[ترجمه گوگل]کامبر شیب چرخ در بالا به سمت داخل یا خارج است
[ترجمه ترگمان]زاویه داخلی یا بیرونی چرخ در بالا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The front subframe is modified for extra camber and castor.
[ترجمه گوگل]فریم فرعی جلویی برای کج و کاستور اضافی اصلاح شده است
[ترجمه ترگمان]The جلویی برای روغن کرچک و روغن کرچک تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Combining inner arc with positive camber of steam seal, realize self-centering of convex, shorten work time, increase craft accuracy and make clamp reliable.
[ترجمه گوگل]ترکیب قوس داخلی با کمبر مثبت آب بند بخار، خود مرکزی بودن محدب را درک می کند، زمان کار را کوتاه می کند، دقت کاردستی را افزایش می دهد و گیره را قابل اعتماد می کند
[ترجمه ترگمان]ترکیب قوس درونی با قابلیت آب بندی مثبت آب بندی بخار، درک خود به صورت محدب، کوتاه کردن زمان کاری، افزایش دقت کار و گیره محکم را درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The joint of all the camber will be the camber curve.
[ترجمه گوگل]محل اتصال تمام کامبر منحنی کمبر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مفصل تمام the منحنی camber خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The camber of the plate after cutting in disc type shear is reduced by adding hydraulic movable pusher in front of the shear and adjusting the side guide roller behind the shear.
[ترجمه گوگل]کمبر صفحه پس از برش در برش نوع دیسکی با افزودن فشار دهنده متحرک هیدرولیک در جلوی برش و تنظیم غلتک راهنمای جانبی در پشت برش کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]The بشقاب پس از برش در برش نوع دیسک با اضافه کردن pusher متحرک هیدرولیکی در مقابل برش و تنظیم the جانبی پشت برش، کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Deck plating outside accommodation should have camber.
[ترجمه گوگل]آبکاری عرشه در خارج از محل اقامت باید دارای کامبر باشد
[ترجمه ترگمان]روکش کف عرشه در خارج از محل اقامت باید camber باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Camber line won " ts do orthogonal arc tooth wimble gear. "
[ترجمه گوگل]خط کامبر برنده "تجهیزات دندانه دار قوس متعامد است "
[ترجمه ترگمان]خطوط همگرا با استفاده از لوازم \"tooth arc\" کار خود را انجام نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Camber line becomes orthogonal arc tooth wimble gear.
[ترجمه گوگل]خط کمبر تبدیل به چرخ دنده قوس دار متعامد می شود
[ترجمه ترگمان]این خط عمود بر دنده دو دنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Second, the camber equation is developed for the crss points.
[ترجمه گوگل]دوم، معادله کمبر برای نقاط کراس ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]دوم، معادله camber برای نقاط crss توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This development is analogous with the known development of the comparable mass of ridges at Camber Castle.
[ترجمه گوگل]این توسعه مشابه با توسعه شناخته شده توده قابل مقایسه از پشته ها در قلعه کمبر است
[ترجمه ترگمان]این توسعه مشابه با توسعه شناخته شده انبوه comparable در قلعه camber است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قوز یا خمیدگی اندک (اسم)
camber

تحدب کم (اسم)
camber

تیر یا الوار خمیده و کج (اسم)
camber

خمیده کردن (فعل)
limber, camber, incurvate

منحنی کردن (فعل)
inflect, camber

تخصصی

[عمران و معماری] خیز - خیزدادن - گرده - خیز به طرف بالا - خیزمعکوس - خم گرده ماهی - خمیدگی
[زمین شناسی] خیز- خیز به طرف بالا، خیز معکوس، خم گرده ماهی، خمیدگی
[ریاضیات] خمیدگی، برآمده، قوس کوژ

انگلیسی به انگلیسی

• curvature; setting of automobile wheels
arch; curve
a camber is a gradual downward slope from the centre of a road to each side of it so that water flows off the road.

پیشنهاد کاربران

camber ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: کجی
تعریف: انحراف چرخ به درون یا بیرون نسبت به محور قائم آن

بپرس