caloric

/kəˈlɔːrɪk//kəˈlɔːɪk/

معنی: مربوط به کالری
معانی دیگر: (ماده ی تخیلی که در قدیم فکر می کردند می سوزد و اکسیده می شود) کالوریک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: caloricity (n.)
(1) تعریف: of or pertaining to calories, as in food.

(2) تعریف: of or pertaining to heat.

جمله های نمونه

1. Daily total caloric requirements were calculated from Long's equation modified for ideal body weight.
[ترجمه گوگل]کل کالری مورد نیاز روزانه از معادله لانگ اصلاح شده برای وزن ایده آل محاسبه شد
[ترجمه ترگمان]کل الزامات کالری از معادله طولانی اصلاح شده برای وزن ایده آل بدن محاسبه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But for some, filling up on greasy, caloric food isn't a choice.
[ترجمه گوگل]اما برای برخی، پر کردن غذای چرب و پر کالری یک انتخاب نیست
[ترجمه ترگمان]اما برای بعضی ها، غذای چرب و داغ، انتخاب دیگه ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Low caloric polydextrose also called indigestible dextrin, was a kind of water - solvable dietary fiber product.
[ترجمه گوگل]پلی دکستروز کم کالری که دکسترین غیر قابل هضم نیز نامیده می شود، نوعی محصول فیبر رژیمی قابل حل در آب بود
[ترجمه ترگمان]polydextrose کم کالری نیز indigestible dextrin نامیده شد که نوعی از محصول رژیم غذایی قابل حل در آب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the designed thermoelectric device, high caloric value liquid fuel and high energy store PCM fuels were used as heat source while low phase transition temperature PCM as heat sink.
[ترجمه گوگل]در دستگاه ترموالکتریک طراحی شده، سوخت مایع با ارزش کالری بالا و سوخت PCM ذخیره انرژی بالا به عنوان منبع گرما و از PCM با دمای انتقال فاز پایین به عنوان سینک حرارتی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]در دستگاه thermoelectric طراحی شده، سوخت مایع با ارزش کالری بالا و ذخیره انرژی بالا سوخت ها به عنوان منبع گرما مورد استفاده قرار گرفتند در حالی که دمای انتقال فاز پایین به عنوان سینک گرمایی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moreover, its'voltage, electric current, power dissipation, and caloric value are very small.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ولتاژ، جریان الکتریکی، اتلاف توان و ارزش کالری آن بسیار کم است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ولتاژ آن، جریان الکتریکی، اتلاف توان و مقدار کالری خیلی کوچک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We observed the influence of aging or caloric restriction (CR) on pancreatic beta cell senescence and its insulin secretion.
[ترجمه گوگل]ما تأثیر پیری یا محدودیت کالری (CR) را بر پیری سلول‌های بتا پانکراس و ترشح انسولین آن مشاهده کردیم
[ترجمه ترگمان]ما تاثیر of یا محدودیت کالری (CR)در سلول بتای لوزالمعده و ترشح انسولین آن را مشاهده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The caloric content of leaf and stolon increased while that of inflorescence decreased with the rising of QAP.
[ترجمه گوگل]محتوای کالری برگ و استولون افزایش و گل آذین با افزایش QAP کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]مقدار کالری of و stolon افزایش یافت در حالی که that با افزایش of کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Caloric restriction has consistently produced health benefits for animals.
[ترجمه گوگل]محدودیت کالری به طور مداوم مزایای سلامتی برای حیوانات ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]این محدودیت به طور مداوم فواید سلامتی برای حیوانات ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Caloric requirements are determined by the National Research Council formula for basal energy expenditure (BEE).
[ترجمه گوگل]نیازهای کالری توسط فرمول شورای تحقیقات ملی برای هزینه انرژی پایه (BEE) تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]الزامات تایید شده توسط فرمول شورای تحقیقات ملی برای هزینه های انرژی اساسی (BEE)تعیین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A new low caloric fat salatrim was prepared by chemically catalyzed interesterification.
[ترجمه گوگل]یک سالاتریم جدید کم کالری با اینترستریفیکاسیون کاتالیز شده شیمیایی تهیه شد
[ترجمه ترگمان]A با کالری کم کالری جدید با کاتالیز شیمیایی کاتالیز شده شیمیایی تهیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The toxicology experiment shows that the low caloric fat is safe and innoxious.
[ترجمه گوگل]آزمایش سم شناسی نشان می دهد که چربی کم کالری ایمن و بی خطر است
[ترجمه ترگمان]آزمایش سم شناسی نشان می دهد که چربی کم کالری، ایمن و ایمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His appetite became ravenous and his caloric intake doubled, yet he lost 10 kg.
[ترجمه گوگل]اشتهای او زیاد شد و کالری دریافتی او دو برابر شد، با این حال 10 کیلوگرم از دست داد
[ترجمه ترگمان]اشتهایش ravenous شد و جذب کالری او دو برابر شد، با این حال ۱۰ کیلوگرم را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Therefore, carbohydrates may be caloric, partially caloric, or essentially noncaloric.
[ترجمه گوگل]بنابراین، کربوهیدرات ها ممکن است کالری، تا حدی کالری یا اساساً بدون کالری باشند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، کربوهیدرات ممکن است کالری، کالری و یا اساسا noncaloric باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Predominantly affecting young women, the central feature of this disorder is an abnormally low weight achieved by extreme caloric restriction.
[ترجمه گوگل]ویژگی اصلی این اختلال که عمدتاً زنان جوان را تحت تأثیر قرار می دهد، وزن کم غیرطبیعی است که با محدودیت شدید کالری به دست می آید
[ترجمه ترگمان]predominantly که بر زنان جوان تاثیر می گذارد، ویژگی اصلی این اختلال، کاهش غیر نرمالی است که به واسطه محدودیت کالری شدید به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به کالری (صفت)
caloric

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to calories; pertaining to heat

پیشنهاد کاربران

بپرس