calmative


معنی: ارام کننده، ارام کننده، دادزننده، مسکن
معانی دیگر: آرامبخش، آرام کننده، مسکن (به ویژه دارو)، فرونشان

جمله های نمونه

1. Ideally, according to the investigators, an effective calmative would be easy to administer and be adaptable for use in a variety of forms, fast-acting but short-lived, and reversible.
[ترجمه گوگل]در حالت ایده‌آل، به گفته محققین، یک آرام‌بخش مؤثر می‌تواند به راحتی تجویز شود و برای استفاده در اشکال مختلف، سریع الاثر اما کوتاه‌مدت و قابل برگشت سازگار باشد
[ترجمه ترگمان]به طور ایده آل، طبق نظر محققان، مدیریت موثر می تواند به راحتی اداره شود و برای استفاده در انواعی از اشکال، سریع عمل کند، اما کوتاه مدت، و برگشت پذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Serves as an intestinal calmative and aids in nutrient absorption and elimination of gastric odors leading to bad breath.
[ترجمه گوگل]به عنوان آرام بخش روده عمل می کند و به جذب مواد مغذی و از بین بردن بوی معده که منجر به بوی بد دهان می شود کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این فعالیت به عنوان an روده و کمک به جذب مواد غذایی و از بین بردن بوهای شکمی که منجر به تنفس بدبو می شود، کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But darts filled with a nonlethal "calmative" agent are another matter.
[ترجمه گوگل]اما دارت های پر شده با یک عامل "آرام بخش" غیر کشنده موضوع دیگری است
[ترجمه ترگمان]اما darts پر شده از یک عامل \"calmative\" موضوع دیگری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the end, determining whether a calmative gas can be made safe and effective depends on how those criteria are defined.
[ترجمه گوگل]در پایان، تعیین اینکه آیا یک گاز آرام بخش می تواند ایمن و موثر باشد بستگی به نحوه تعریف آن معیارها دارد
[ترجمه ترگمان]در پایان مشخص کنید که آیا یک گاز calmative می تواند ایمن و موثر باشد بستگی به این دارد که این معیارها چگونه تعریف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its extract was of expansive application prospect used as calmative, anti - inflammatory, antidepressant and antineoplastic.
[ترجمه گوگل]عصاره آن دارای کاربرد گسترده ای بود که به عنوان آرام بخش، ضد التهاب، ضد افسردگی و ضد نئوپلاستیک استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]عصاره آن از چشم انداز کاربرد گسترده ای بود که به عنوان calmative، ضد التهاب، ضد افسردگی و ضد افسردگی مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Despite advances, drug delivery "remains a key issue in the development of calmative agents as nonlethal techniques, " the Penn researchers pointed out.
[ترجمه گوگل]محققان پن خاطرنشان کردند که علیرغم پیشرفت‌ها، تحویل دارو "یک مسئله کلیدی در توسعه عوامل آرام بخش به عنوان تکنیک‌های غیر کشنده باقی مانده است "
[ترجمه ترگمان]محققان پن با اشاره به اینکه \"با وجود پیشرفت، تحویل دارو\" یک مساله کلیدی در توسعه عوامل calmative به عنوان تکنیک nonlethal باقی می ماند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارام کننده (اسم)
anodyne, calmative, quieter

ارام کننده (صفت)
assuasive, calmative, propitiable

داد زننده (صفت)
calmative

مسکن (صفت)
anodyne, palliative, narcotic, assuasive, calmative

انگلیسی به انگلیسی

• sedative, tranquilizer
soothing, pacifying, tranquilizing

پیشنهاد کاربران

هوالشافی
از بین بردن هیجان، و ارامش دادن ، در ضمن دارویی که چنین خاصیتی داشته و سداتیو باشد.

بپرس