1. calling on my mother didn't enter into our original plan
سر زدن به مادرم جزو برنامه ی اولیه ی ما نبود.
2. in some countries calling a person by his first name is considered to be too familiar
در برخی کشورها صدا زدن شخص به اسم اولش بیش از حد خودمانی محسوب می شود.
3. this is london calling
(رادیو) اینجا لندن است.
4. teaching is a noble calling
معلمی پیشه ی شریفی است.
5. he heard a voice distinctly calling his name
او صدایی را شنید که به طور واضح نام او را می خواند.
6. darn it! i am tired of calling him!
اه - از بس صدایش زدم خسته شدم !
7. we shouldn't dignify this writing by calling it poetry
نباید با اطلاق واژه ی شعر به این نوشته ها اعتبار آن را بالا ببریم.
8. taking bribes is illegal but they circumvent the law by calling them "gifts"
رشوه گرفتن قدغن است ولی آنها آن را ((هدیه)) می نامند و بدین وسیله قانون را زیر پا می گذارند.
9. Councillors were presented with a petition calling for more money to be spent on policing the area.
[ترجمه گوگل]به شوراها طوماری ارائه شد که در آن خواستار هزینه بیشتر برای پلیس این منطقه شد
[ترجمه ترگمان]Councillors با درخواست درخواست پول بیشتر برای رسیدگی به این منطقه ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Who should I say is calling?
11. I heard someone calling my name.
[ترجمه گوگل]شنیدم که کسی اسمم را صدا می کند
[ترجمه ترگمان] شنیدم یکی اسم منو صدا می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They are calling for a further postponement of the election date.
[ترجمه گوگل]آنها خواستار تعویق بیشتر تاریخ انتخابات هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار تعویق بیشتر تاریخ انتخابات شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They are calling for tighter regulation of the industry.
[ترجمه گوگل]آنها خواستار مقررات سختگیرانه تر این صنعت هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار مقررات محکم تر در این صنعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I'm sorry for calling you this late.
[ترجمه گوگل]متاسفم که اینقدر دیر بهت زنگ زدم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که این اواخر بهت زنگ زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A man's voice was calling for quiet.
16. He's been calling around trying to get the best price on a computer.
[ترجمه گوگل]او در حال تماس تلفنی است و سعی می کند بهترین قیمت را برای رایانه دریافت کند
[ترجمه ترگمان]او مدام سعی می کرد که بهترین قیمت را روی یک کامپیوتر اجر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید