caller
/ˈkɒlər//ˈkɔːlə/
معنی: دعوت کننده، صدا زننده، دیدنی کننده، ملاقات کننده
معانی دیگر: کسی که برای مدت کوتاهی به ملاقات دیگری می رود، دیدارگر (visitor هم می گویند)، فراخواننده، بانگ زن، بازپرداز، کسی که پشت خط تلفن است، تلفن کننده، (اسکاتلند) تازه (در مورد خوراک)، خنک و مفرح (در مورد نسیم و غیره)

بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a person or thing that calls.
• مشابه: guest
• مشابه: guest
- a telephone caller
- a square dance caller
• (2) تعریف: a person who makes a brief visit.
• مشابه: visitor
• مشابه: visitor
جمله های نمونه
1. An anonymous caller told police what had happened.
[ترجمه ترگمان]یک نفر ناشناس به پلیس گفت که چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه گوگل]یک تماس دهنده ناشناس به پلیس گفت چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]یک تماس دهنده ناشناس به پلیس گفت چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Police said an anonymous caller warned that a bomb was about to go off.
[ترجمه ترگمان]پلیس گفت که یک ناشناس ناشناس هشدار داد که یک بمب قرار است منفجر شود
[ترجمه گوگل]پلیس گفت یک تماس دهنده ناشناس هشدار داد که یک بمب در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]پلیس گفت یک تماس دهنده ناشناس هشدار داد که یک بمب در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I'm sorry, caller, the number is engaged.
[ترجمه ترگمان]، متاسفم، تماس گیرنده شماره گیر کرده
[ترجمه گوگل]من متاسفم، تماس گیرنده، شماره مشغول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]من متاسفم، تماس گیرنده، شماره مشغول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You had a caller this morning.
[ترجمه سبحان مرادی] شما امروز صبح یک تماس ( از دست رفته ) داشته اید|
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یه تماس گرفتین[ترجمه گوگل]امروز صبح شما یک تماس دهنده داشتید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Inevitably there's some caller prating on about the decline in moral standards.
[ترجمه ترگمان]این مساله به طور اجتناب ناپذیری در مورد کاهش استانداردهای اخلاقی وجود دارد
[ترجمه گوگل]ناگزیر برخی از تماس گیرنده در مورد کاهش استانداردهای اخلاقی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]ناگزیر برخی از تماس گیرنده در مورد کاهش استانداردهای اخلاقی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The caller is on hold.
[ترجمه ترگمان]تماس گیرنده در حال نگه داشتن است
[ترجمه گوگل]تماس گیرنده در انتظار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]تماس گیرنده در انتظار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I have a shrewd idea who the mystery caller was.
[ترجمه ترگمان]من یه ایده زیرکانه دارم که تماس گیرنده ناشناس کیه
[ترجمه گوگل]من یک ایده شگرفی داشتم که مخاطب رمز و راز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]من یک ایده شگرفی داشتم که مخاطب رمز و راز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The voice of the caller alerted her.
[ترجمه ترگمان]صدای of او را هوشیار کرد
[ترجمه گوگل]صدای تماس گیرنده به او هشدار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]صدای تماس گیرنده به او هشدار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The operator told the caller that the line is busy.
[ترجمه ترگمان]اپراتور به the گفت که خط مشغول است
[ترجمه گوگل]اپراتور به تماس گیرنده گفت که خط مشغول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]اپراتور به تماس گیرنده گفت که خط مشغول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A telephone caller said there was a bomb in the hotel but it was just a hoax.
[ترجمه ترگمان]تلفنی گفت که در هتل یک بمب وجود داشت، اما این فقط یک شوخی بود
[ترجمه گوگل]یک تماس دهنده تلفنی گفت که در هتل یک بمب وجود دارد اما این فقط یک جعل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]یک تماس دهنده تلفنی گفت که در هتل یک بمب وجود دارد اما این فقط یک جعل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Always give the caller ample time to explain the reason for the call.
[ترجمه ترگمان]همیشه زمان کافی به تماس گیرنده بدهید تا دلیل تماس را توضیح دهید
[ترجمه گوگل]همیشه به تماس گیرنده زمان زیادی را برای توضیح دلیل تماس می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]همیشه به تماس گیرنده زمان زیادی را برای توضیح دلیل تماس می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ask the caller to return later.
[ترجمه ترگمان]از تماس گیرنده بپرسید که بعدا برگردد
[ترجمه گوگل]از تماس گیرنده بخواهید بعدا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]از تماس گیرنده بخواهید بعدا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. So, the caller would pull the brass outer bell.
[ترجمه ترگمان] پس، تماس گیرنده از اتاق بیرونی زنگ می زد
[ترجمه گوگل]بنابراین، تماس گیرنده زنگ بیرونی برنجی را می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]بنابراین، تماس گیرنده زنگ بیرونی برنجی را می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. What was the latest, she asked of a caller from Washington, on Newt Gingrich?
[ترجمه ترگمان]آخرین چیزی که بود این بود که او از یک نفر تلفنی از واشینگتن، نیوت گینگریچ پرسید؟
[ترجمه گوگل]از چه خبر بود، از تماس گیرنده ای از واشنگتن، نیوت گینگریچ پرسید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]از چه خبر بود، از تماس گیرنده ای از واشنگتن، نیوت گینگریچ پرسید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Didn't the caller say who she was?
[ترجمه ترگمان]Didn نگفت کی بوده؟
[ترجمه گوگل]آیا تماس گیرنده نمی گویند که او؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]آیا تماس گیرنده نمی گویند که او؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دعوت کننده (اسم)
caller
صدا زننده (اسم)
caller
دیدنی کننده (اسم)
caller
ملاقات کننده (اسم)
caller, visitant
به انگلیسی
• visitor; one who calls on the telephone; party who initiates communication (computers)
a caller is someone who telephones you.
a caller is also a person who comes to see you for a short visit.
a caller is someone who telephones you.
a caller is also a person who comes to see you for a short visit.
پیشنهاد کاربران
برنامه نویسی: فراخواننده
a person making a telephone call
تلفن کننده، زنگ زننده
a person making a telephone call
a person making a telephone call
زنگ زننده
تماس گیرنده، کسی که زنگ زده است
منادی
تماس گیرنده
کسی که تلفن زده - تلفن کننده
احضار کننده
مشترکین
Caller means someone who call or telephone another person