call together


جلسه را آغاز کردن، اعلام شروع جلسه را کردن، فراخواندن، فراخوان کردن، (برای گردهمایی) دعوت کردن

جمله های نمونه

1. She called together senior managers for a council of war.
[ترجمه گوگل]او مدیران ارشد را برای شورای جنگ فراخواند
[ترجمه ترگمان]او مدیران ارشد را برای یک شورای جنگی فراخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He called together all his employees and announced that the manager was none other than his son.
[ترجمه گوگل]او همه کارمندانش را جمع کرد و اعلام کرد که مدیر کسی جز پسرش نیست
[ترجمه ترگمان]او همه کارمندانش را جمع کرد و اعلام کرد که مدیر جز پسرش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He called together his generals and summoned a Council of War at the Shrine of Asuryan.
[ترجمه گوگل]او ژنرال های خود را جمع کرد و شورای جنگ را در حرم آسوریان فراخواند
[ترجمه ترگمان]سرداران خود را فراخواند و شورای جنگی دربار the را فرا خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A nine-member group, elected by the other students, is called together by its chairperson, Sherri.
[ترجمه گوگل]یک گروه 9 نفره که توسط سایر دانشجویان انتخاب می شوند، توسط رئیس آن، شری، گرد هم می آیند
[ترجمه ترگمان]یک گروه ۹ نفره که توسط دانشجویان دیگر انتخاب می شود، توسط رئیس آن، شری، فراخوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These would have to be organised between calls, together with other admin details that developed during the day.
[ترجمه گوگل]اینها باید بین تماس‌ها، همراه با سایر جزئیات سرپرست که در طول روز ایجاد می‌شوند، سازماندهی شوند
[ترجمه ترگمان]این ها باید بین تماس ها و دیگر جزییات مدیریتی که در طول روز ایجاد می شوند، سازماندهی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mike: Well, that's settled then . I'll call together my friends right now.
[ترجمه گوگل]مایک: خب، پس حل شد من همین الان با دوستانم تماس خواهم گرفت
[ترجمه ترگمان]پس قضیه حل شد همین الان با هم دوست هام تماس می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Next, call together professional personage to establish special organization to undertake gross risk monitoring.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، افراد حرفه ای را برای ایجاد سازمان ویژه برای نظارت بر ریسک ناخالص دور هم جمع کنید
[ترجمه ترگمان]سپس، یک شخصیت حرفه ای را برای تاسیس یک سازمان خاص برای انجام نظارت بر ریسک های فاحش صدا بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In talking, people call together music or acting as "art". People do not understand the whole "art" thing.
[ترجمه گوگل]در صحبت کردن، مردم موسیقی یا هنر را با هم می نامند مردم کل چیز «هنر» را درک نمی کنند
[ترجمه ترگمان]در صحبت کردن، مردم موسیقی را به عنوان \"هنر\" صدا می کنند مردم همه چیز \"هنر\" را درک نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the letter, he asked Mr Fairlie to call together all the servants in the house and all the people from the village to meet Laura.
[ترجمه گوگل]در نامه، او از آقای فیرلی خواست تا تمام خدمتکاران خانه و همه مردم روستا را برای ملاقات با لورا دور هم جمع کند
[ترجمه ترگمان]در نامه از آقای Fairlie تقاضا کرد که همه مستخدمان خانه و همه مردم ده را با لورا ملاقات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. See this circumstance, small strong wave at once call together breathes out two his associate.
[ترجمه گوگل]این شرایط را ببینید، موج قوی کوچک یکباره دو نفر از همرزمانش را فرا می خواند
[ترجمه ترگمان]به این وضع نگاه کنید، موجی از موج قوی در آن واحد دو تن از associate را بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chinese haven association developed congratulatory letter to call together of electric branch board, express enthusiastic congratulation.
[ترجمه گوگل]انجمن پناهگاه چینی نامه تبریک برای تماس با هم از هیئت مدیره شاخه برق، ابراز تبریک مشتاق
[ترجمه ترگمان]انجمن haven چینی این نامه تبریک را برای تماس با هیات مدیره شعبه الکتریکی، ابراز علاقه صمیمانه، تهیه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Collect and audit branch business report, and then call together and organize corresponding measure to effectively manage installation department and branch and to detect the problem timely.
[ترجمه گوگل]گزارش تجاری شعبه را جمع آوری و حسابرسی کنید، و سپس با هم تماس بگیرید و اقدامات مربوطه را سازماندهی کنید تا به طور موثر بخش نصب و شعبه را مدیریت کنید و مشکل را به موقع تشخیص دهید
[ترجمه ترگمان]جمع آوری و حسابرسی گزارش کسب وکار شعبه حسابرسی و سپس سازمان دهی و سازماندهی اقدامات مربوطه جهت مدیریت موثر بخش نصب و شعبه و ردیابی زمان به موقع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It takes some arranging, and at least one false start, to get the conference call together.
[ترجمه گوگل]برای برقراری تماس کنفرانسی به مقداری هماهنگی و حداقل یک شروع اشتباه نیاز است
[ترجمه ترگمان]کمی ترتیب دادن و حداقل یک شروع غلط برای تماس با یکدیگر را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the soldiers led him away into the hall, called Praetorium; and they call together the whole band.
[ترجمه گوگل]و سربازان او را به داخل سالنی که پراتوریوم نامیده می شد، بردند و آنها کل گروه را با هم صدا می کنند
[ترجمه ترگمان]و سربازان او را به تالار راهنمایی کردند، که محل اقامت ایشان بود، و همه گروه را با هم صدا می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• assemble, convene, summon

پیشنهاد کاربران

بپرس