call the tune


تو خالی بودن تهدید کسی را با دعوت به مبارزه اثبات کردن، (پوکر) دست کسی را خواندن، اداره کردن، سرپرستی کردن، آقا بالا سر بودن، زمام در دست داشتن

جمله های نمونه

1. He who pays the piper calls the tune.
[ترجمه گوگل]کسی که پول پیپر را می دهد آهنگ را صدا می کند
[ترجمه ترگمان]کسی که به ساز طبل می زند آهنگ را صدا می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Who would then be calling the tune in Parliament?
[ترجمه گوگل]پس چه کسی این آهنگ را در مجلس صدا می کند؟
[ترجمه ترگمان]پس چه کسی باید آهنگ را در مجلس صدا کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The environment calls the tune and the strategic behaviour of individuals is a response to the circumstances affecting their lives.
[ترجمه گوگل]محیط به آن لحن می‌گوید و رفتار استراتژیک افراد پاسخی به شرایطی است که بر زندگی آنها تأثیر می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]محیط، آهنگ و رفتار استراتژیک افراد را پاسخ به شرایط موثر بر زندگی آن ها می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her benefits were therefore not so much economic as political: he who pays the piper calls the tune.
[ترجمه گوگل]بنابراین منافع او چندان اقتصادی نبود که سیاسی بود: کسی که پول می دهد آهنگ را صدا می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین منافع او نه چندان اقتصادی بود و نه سیاسی: او به ساز و ساز موسیقی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sad to say, science is no longer pure: commerce pays for it and commerce calls the tune.
[ترجمه گوگل]متأسفانه باید گفت که علم دیگر خالص نیست: تجارت هزینه آن را می پردازد و تجارت آهنگ را صدا می کند
[ترجمه ترگمان]ناراحت است که بگوید، علم دیگر خالص نیست: بازرگانی هزینه آن را می پردازد و بازرگانی آن را صدا می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does not the divine drama seem to suggest that the Devil is calling the tune?
[ترجمه گوگل]آیا به نظر نمی رسد که نمایش الهی نشان دهد که شیطان آهنگ را صدا می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا به نظر می رسد که نمایش آسمانی نشان می دهد که شیطان آهنگ را صدا می زند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So don't fall for it - make sure it is you who calls the tune.
[ترجمه گوگل]پس درگیر آن نشوید - مطمئن شوید که این شما هستید که آهنگ را صدا می کنید
[ترجمه ترگمان]پس به خاطر اون سقوط نکن - مطمئن شو که این تو هستی که به آهنگ زنگ می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was the businessmen, not the lords, who called the tune when the industrial system began.
[ترجمه گوگل]زمانی که سیستم صنعتی شروع شد، این تجار بودند، نه اربابان
[ترجمه ترگمان]این تجار بودند، نه خاوندان، که وقتی سیستم صنعتی شروع شد این آهنگ را می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You young girls can call the tune nowadays.
[ترجمه گوگل]شما دختران جوان امروزه می توانید این آهنگ را صدا بزنید
[ترجمه ترگمان]این روزها دختران جوان می توانند سرود را بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And it's whispered that soon if all call the tune.
[ترجمه گوگل]و زمزمه می شود که به زودی اگر همه آهنگ را صدا کنند
[ترجمه ترگمان]و خیلی زود زیر لب زمزمه می کند که اگر همه به آهنگ زنگ بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And it's whispered that soon if we all call the tune.
[ترجمه گوگل]و زمزمه می شود که به زودی اگر همه ما آهنگ را صدا کنیم
[ترجمه ترگمان]و خیلی زود این طور زیر لب زمزمه می کند که اگر همه ما آواز را صدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The man who pay the piper call the tune.
[ترجمه گوگل]مردی که به پایپر پول می دهد آهنگ را صدا می کند
[ترجمه ترگمان]مردی که به پایپر زنگ میزنه آهنگ رو صدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He could call the tune as he pleased.
[ترجمه گوگل]او می توانست آن آهنگ را هر طور که می خواست صدا بزند
[ترجمه ترگمان]می توانست آهنگ را همان طور که میل داشت صدا بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The man who pays the piper does his best to call the tune.
[ترجمه گوگل]مردی که به پیپر پول می دهد تمام تلاشش را می کند تا آهنگ را صدا بزند
[ترجمه ترگمان]مردی که به یک پایپر پول میده بیش ترین سعی خودش را میکنه تا آهنگ بخونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But there is always the suspicion that those who pay the piper have the power to call the tune.
[ترجمه گوگل]اما همیشه این شبهه وجود دارد که کسانی که پول پایپر را پرداخت می کنند، قدرت صدا زدن آهنگ را دارند
[ترجمه ترگمان]اما همیشه این شک وجود دارد که کسانی که piper را می دهند قدرت آن را دارند که آهنگ را بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

تعیین کننده بودن، تصمیم گیرنده /اصلی نهایی بودن، کنترل امور را در دست داشتن، اختیارات را در دست داشتن، زمام امور را در دست داشتن، حرف آخر را زدن، ریش و قیچی دست کسی بودن، سکان دار بودن،
full term is: " Who pays the piper calls
...
[مشاهده متن کامل]

"the tune
Make important decisions, exercise authority,
The person who calls the tune makes the important decisions about something.

- حرف آخر را زدن
- فصل الخطاب

بپرس