1. Limited assortment stores, sometimes called box stores, stock less than 1500 items; typically they sell no items requiring refrigeration.
[ترجمه گوگل]فروشگاه های مجموعه محدود، که گاهی اوقات باکس استور نامیده می شود، دارای کمتر از 1500 کالا هستند آنها معمولاً هیچ اقلامی را که نیاز به یخچال دارند نمی فروشند
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های زنجیره ای محدود، گاهی به عنوان انبارهای جعبه ای، کم تر از ۱۵۰۰ آیتم نامیده می شوند؛ نوعا هیچ موردی را می فروشند که به یخچال نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. So are the solar panels hovering above emergency call boxes along stretches of remote highways.
[ترجمه گوگل]پانلهای خورشیدی نیز در بالای جعبههای تماس اضطراری در امتداد بزرگراههای دور افتاده معلق هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین پانل های خورشیدی که بالای جعبه های تماس اضطراری در امتداد بزرگراه های دور افتاده شناور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A freestanding public call box, containing a telephone and usually operated by inserting coins.
[ترجمه گوگل]یک جعبه تماس عمومی مستقل که حاوی یک تلفن است و معمولاً با درج سکه کار میکند
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه تلفن عمومی ساده، حاوی یک تلفن و معمولا با قرار دادن سکه ها کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Why didn't you phone me from a call box?
[ترجمه گوگل]چرا از باکس تماس با من تماس نگرفتی؟
[ترجمه ترگمان]چرا از یه جعبه زنگ به من زنگ نزدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. People use a metal call box with a push-to-talk button to connect to a live operator.
[ترجمه گوگل]افراد از یک جعبه تماس فلزی با دکمه فشار به صحبت برای اتصال به اپراتور زنده استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]افراد از یک جعبه تماس فلزی با یک دکمه push برای اتصال به یک اپراتور زنده استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This call box was built sometime last year.
[ترجمه گوگل]این جعبه تماس سال گذشته ساخته شد
[ترجمه ترگمان]این فراخوانی یک زمانی در سال گذشته ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Solar - electric energy for powering this SOS call box by the side of super - highway GZ 65 near Kunming.
[ترجمه گوگل]انرژی الکتریکی خورشیدی برای تامین انرژی این جعبه تماس SOS در کنار بزرگراه GZ 65 در نزدیکی کونمینگ
[ترجمه ترگمان]انرژی خورشیدی - برقی برای برق رسانی به این درخواست در شورای انتخاب شورای انتخاب قضایی در نزدیکی of ۶۵ در نزدیکی Kunming
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Then, nervously, she headed up the street, where there is a police call box.
[ترجمه گوگل]سپس، عصبی، او به سمت خیابان رفت، جایی که جعبه تماس پلیس وجود دارد
[ترجمه ترگمان]سپس با حالتی عصبی از خیابان بالا رفت، جایی که یک صندوق پلیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I told the small fry to stay put while I went to the call box.
[ترجمه گوگل]من به بچه ماهی کوچک گفتم تا زمانی که من به سمت صندوق تماس رفتم سر جای خود بماند
[ترجمه ترگمان]به اون بچه کوچولو گفتم همونجا بمونه تا من برم سراغ جعبه زنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was when I threw the dead match on the ground that I noticed something bright red trickling from under the call box door .
[ترجمه گوگل]وقتی کبریت مرده را روی زمین انداختم متوجه شدم چیزی قرمز روشن از زیر در صندوق تماس می چکد
[ترجمه ترگمان]همان موقع بود که من کبریت را روی زمین انداختم و متوجه چیزی شدم که از زیر بغل آن بیرون می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید